۱۳۹۴ دی ۱۰, پنجشنبه

خبرگزاری هرانا ـ روزبه گیلاسیان و الهه سروش نیا دو فعال چپ گرا، با قید وثیقه از زندان امیرآباد گرگان آزاد شدند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روزبه گیلاسیان و الهه سروش‌نیا، ۲۳ آذرماه سال جاری در گرگان و در منزل مسکونی‌ خود توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بودند.عمده ایام بازداشت این افراد در بازداشتگاه اطلاعات سپاه پاسداران در گرگان سپری شد با اینحال پس از پابان دوره بازجویی به زندان امیرآباد این شهر منتقل شده بودند.شاکی این پرونده، دادستان گرگان به عنوان مدعی‌العموم است و هنوز از اتهامات انتسابی این دو فعال چپگرا اطلاع دقیقی در دست نیست.الهه سروش‌نیا، دانش آموخته‌ی دانشگاه تبریز و دانشگاه علم و صنعت تهران در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد است.روزبه گیلاسیان نیز، فارغ التحصیل رشته‌ی عمران از دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی در مقطع کارشناسی و رشته‌ی فلسفه‌ی علم در دانشگاه شریف در مقطع کارشناسی ارشد است.گیلاسیان نویسنده‌ی کتاب‌های متعددی از جمله “فلسفه در خیابان”، “انسان ماه بهمن”، “فال‌های عاشقانه”، “جزوه‌ی انقلاب”، “فیلسوف کوچولو” و “اکنون دانشگاه” است. گفتنی است که اغلب کتاب‌های وی از جمله انسان ماه بهمن(جستاری در سیاست‌های تربیتی از انقلاب ۵۷ تا امروزه) که در آن به تحلیل تحول سیاست‌های کنترلی زندان‌ها و دانشگاه‌ها بر زندانیان و دانشجویان پرداخته است، موفق به کسب مجوز چاپ از سوی وزارت ارشاد نشده و به صورت مستقل و اینترنتی انتشار یافته‌اند.طی هفته‌های گذشته زوج دیگری به نام‌های مهدی دادخواه و سانیا بوبنه ویچ نیز در گرگان بازداشت شده و پس از بازجویی به زندان امیرآباد منتقل شده اند.کانون نویسندگان ایران و جمعی از نویسندگان و روزنامه‌نگاران، طی روزهای گذشته با انتشار بیانیه‌هایی به بازداشت این دو نویسنده اعتراض کرده و خواهان آزادی آنان شدند.
خبرگزاری هرانا ـ روزبه گیلاسیان و الهه سروش نیا دو فعال چپ گرا، با قید وثیقه از زندان امیرآباد گرگان آزاد شدند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روزبه گیلاسیان و الهه سروش‌نیا، ۲۳ آذرماه سال جاری در گرگان و در منزل مسکونی‌ خود توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بودند.عمده ایام بازداشت این افراد در بازداشتگاه اطلاعات سپاه پاسداران در گرگان سپری شد با اینحال پس از پابان دوره بازجویی به زندان امیرآباد این شهر منتقل شده بودند.شاکی این پرونده، دادستان گرگان به عنوان مدعی‌العموم است و هنوز از اتهامات انتسابی این دو فعال چپگرا اطلاع دقیقی در دست نیست.الهه سروش‌نیا، دانش آموخته‌ی دانشگاه تبریز و دانشگاه علم و صنعت تهران در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد است.روزبه گیلاسیان نیز، فارغ التحصیل رشته‌ی عمران از دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی در مقطع کارشناسی و رشته‌ی فلسفه‌ی علم در دانشگاه شریف در مقطع کارشناسی ارشد است.گیلاسیان نویسنده‌ی کتاب‌های متعددی از جمله “فلسفه در خیابان”، “انسان ماه بهمن”، “فال‌های عاشقانه”، “جزوه‌ی انقلاب”، “فیلسوف کوچولو” و “اکنون دانشگاه” است. گفتنی است که اغلب کتاب‌های وی از جمله انسان ماه بهمن(جستاری در سیاست‌های تربیتی از انقلاب ۵۷ تا امروزه) که در آن به تحلیل تحول سیاست‌های کنترلی زندان‌ها و دانشگاه‌ها بر زندانیان و دانشجویان پرداخته است، موفق به کسب مجوز چاپ از سوی وزارت ارشاد نشده و به صورت مستقل و اینترنتی انتشار یافته‌اند.طی هفته‌های گذشته زوج دیگری به نام‌های مهدی دادخواه و سانیا بوبنه ویچ نیز در گرگان بازداشت شده و پس از بازجویی به زندان امیرآباد منتقل شده اند.کانون نویسندگان ایران و جمعی از نویسندگان و روزنامه‌نگاران، طی روزهای گذشته با انتشار بیانیه‌هایی به بازداشت این دو نویسنده اعتراض کرده و خواهان آزادی آنان شدند.
ی هرانا ـ عباس صالحی، معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران می‌گوید که در کشور هیچ نویسنده ممنوع‌القلمی وجود ندارد

.به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایسنا، صالحی، معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران با ذکر عدم ممنوع القلمی نویسندگان در ایران گفت که”در بررسی کتاب‌ها تنها به محتوای آن‌ها توجه می‌شود.”این درحالی است که برخی نویسندگان می‌گویند “ممنوع‌القلم” هستند. از جمله یغما گلرویی، شاعر و ترانه‌سرا که چندی پیش گفته بود مجوز چاپ دوم و سوم دو کتابش توسط وزارت ارشاد دولت حسن روحانی لغو شده است.عباس صالحی در واکنش به این نویسندگان که کتاب‌هایشان مجوز چاپ نگرفته، گفت:” هیأت نظارت بر کتاب «تنها محتوای کتاب‌ها» را بررسی می‌کند اما ممکن است در بررسی‌های محتوایی «درگیر اختلاف سلیقه شویم و اشتباهاتی رخ داده باشد.”او افزود: “ما با انسان‌هایی همراه هستیم که ممکن است برداشت‌ها، سلیقه‌ها و اطلاعاتشان متفاوت باشد و در نتیجه گاهی احساس شود که اگر کتاب دست بررسی‌کننده دیگری می‌افتاد متفاوت عمل می‌کرد.”اداره کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرجع بازبینی و سانسور کتاب‌ها پیش از انتشار است. نویسندگان زیادی به اعمال سانسور که مقامات رسمی ایران از آن به عنوان “ممیزی” یاد می‌کنند، معترض هستند اما این اعتراض‌ها سبب برچیده‌شدن سانسور نشده است.
ی هرانا ـ یک محکوم به قصاص در شهرستان سراب از توابع آذربایجان شرقی، پس از گذراندن ۲۸ سال حبس در زندان، با گذشت اولیای دم، از دار رهایی یافت.ب

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایرنا، این فرد درسال ۱۳۶۵ در یک نزاع دسته جمعی بر اثر اختلافات ملکی در روستای دامنجان از توابع بخش مرکزی سراب، فردی به نام “حسن خان احسنی” را به قتل رسانده بود و پس از دستگیری، روانه زندان می شود.وی با گذشت ۲۸ سال از این حادثه و تحمل حبس، با پادرمیانی ریش سفیدان و اهالی روستا و رضایت خانواده مقتول از قصاص نجات یافت.“احمد احسنی” برادر مقتول در پاسخ به سئوال که چرا تصمیم به بخشش گرفته اید، گفت: “لذتی که در گذشت است در انتقام نیست، زیرا که لذت عفو دائمی است ولی لذت انتقام لحظه ای و گذراست”.وی افزود: “البته در طی این سال ها به دلیل شرایط سخت خانوادگی، گاهی تصمیم به قصاص گرفتیم، اما امروز به این نتیجه رسیدیم که قصاص دامنه اش خطرناک تر و نامیمون تر از بخشش است”.پسر بزرگ محکوم به اعدام هم که اکنون ۳۴ سال سن دارد، گفت: “زمانی که این حادثه روی داد شش سال داشتم و هر روز برگشت پدرم به خانه را انتظار می کشیدم”.وی از عفو و گذشت خانواده مقتول تشکر کرد و بقیه عمر پدر و خوشحالی اعضای خانواده اش را مدیون گذشت و ایثار اولیای دم دانست.مراسم اعلام رضایت خانواده اولیای دم با پهن کردن سفره احسان پایان یافت.بر اساس این گزارش، خانواده مقتول جهت اعلام رضایت از زندانی ۶۰ ساله و خانواده اش هیچ مبلغی به عنوان دیه اخذ نکردند.کثرت تعداد اولیای دم باعث شده بود تا این پرونده سال ها طول بکشد.شهرستان سراب دارای دو بخش مرکزی و مهربان، ۹ دهستان و ۱۶۳ روستاست و بر اساس آخرین سرشماری ۱۳۲ هزار ۹۴ نفر جمعیت است.
ی هرانا ـ پس از گذشت ٨‌ سال با پرداخت دیه و رضایت اولیای دم متهم در پای چوبه ی دار، از اعدام رهایی یافت.به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از شهروند، مهندس تحصیلکرده‌ای که مدیرعامل شرکت خود را قربانی یک تسویه حساب خونین کرده بود، پس از گذشت ٨‌سال از حادثه، با بخشش اولیای‌دم از زندان آزاد شد

. این مرد به هیات قضائی گفت که در زندان ٣مدرک تحصیلی دیگر هم گرفته است.ماجرای این حادثه به روز ٢٨ آبان‌سال ٨۶ برمی‌گردد. در آن روز به ماموران کلانتری خبر یک جنایت در شرکتی خصوصی در خیابان توانیر رسید. آنها بلافاصله موضوع را در دستور کار خود قرار دادند و با حضور در محل به تحقیق در این رابطه پرداختند. با حضور ماموران مشخص شد که مدیرعامل این شرکت با ضربه‌های چاقو به قتل رسیده است. کنار جسد مقتول نیز مرد جوانی که کارمندان می‌گفتند، مهندس و پیمانکار شرکت است، چاقو به دست نشسته بود و شوکه شده بود. ماموران پلیس این مرد را دستگیر کردند که او نیز در بازجویی‌ها با اعتراف به جنایت گفت: «مدتی بود از مدیرعامل شرکت طلب زیادی داشتم. من پیمانکار شرکت بودم و باید حقوق کارگرها را پرداخت می‌کردم. به خاطر این‌که کارگرها بیشتر اعتراض نکنند، حقوق آنها را از جیب خودم پرداخت کردم. اما بعد از این پرداخت باز هم مدیرعامل شرکت پول مرا نداد. ١٠٠‌میلیون تومان هم کم پولی نبود که بتوانم به راحتی از آن بگذرم. زندگی‌ام در آستانه فروپاشی بود و باید هرطور شده طلبم را از این مرد می‌گرفتم. برای همین روز حادثه به سراغ این مرد رفتم و با خودم گفتم هرطور شده این‌بار پولم را پس می‌گیرم. حتی یک چاقو هم با خودم بردم تا اگر لازم شد مدیرعامل را با آن تهدید کنم. اما وقتی پیش این مرد رفتم و باز هم بهانه آورد، به شدت عصبانی شدم. ما با هم درگیر شدیم و بعد از آن اصلا متوجه رفتارم نشدم و او را به قتل رساندم.»با اعترافات این مرد وی صحنه جنایت را بازسازی کرد و پرونده‌اش برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. مهندس جوان در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد و به درخواست اولیای دم و با حکم دادگاه به قصاص محکوم شد. این حکم به تایید قضات شعبه ٢٧ دیوانعالی کشور رسید و به مرحله اجرا درآمد. مرد جوان ٢‌سال پیش برای اجرای حکم خود پای چوبه‌دار رفت که در آن‌جا خانواده متهم توانستند رضایت اولیای دم را جلب کنند و درنهایت قرار شد متهم با پرداخت دیه از مجازات اعدام رها شود.بنابراین با رضایت اولیای‌دم و نجات این مرد از اعدام، پرونده وی بار دیگر برای رسیدگی از جنبه عمومی جرم به شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. این مرد صبح روز دوشنبه در همین شعبه محاکمه شد و با ابراز پشیمانی از این جنایت به قضات گفت: «روز حادثه اصلا قصد کشتن مقتول را نداشتم. آن زمان به خاطر بدهی‌هایی که داشتم تحت فشار بودم و زندگی‌ام رو به نابودی بود. اگر مقتول پولم را نمی‌داد نابود می‌شدم. برای همین به سراغش رفتم. اما باور کنید من قاتل جانی نیستم. یک مهندس هستم که حتی در این مدت ٨‌سال در زندان نیز به تحصیلاتم ادامه دادم و ٣مدرک تحصیلی دیگر یعنی دو مدرک فوق‌دیپلم و یک مدرک لیسانس گرفتم. از طرفی خانواده‌ام تمام زندگیشان را فروختند تا دیه ٣٨٠‌میلیون تومانی را جور کنند. باور کنید از این جنایت پشیمان هستم و عذاب وجدان دارم. حالا هم از این‌که خانواده اولیای دم مرا بخشیده‌اند خیلی خوشحالم و می‌خواهم گذشته‌ها را جبران کنم.» با این اظهارات وکیل متهم نیز بار دیگر از او دفاع کرد و در پایان نیز هیات قضائی دادگاه وارد شور شدند و متهم را از زندان آزاد کردند.
خبرگزاری هرانا ـ یک زندانی امنیتی بند ١٢ زندان اوین به برخوردهای غیر اخلاقی صورت گرفته با همسر او در جریان ملاقات هفته گذشته اعتراض کرد.

خبرگزاری هرانا به نقل از سحام، امید شاهمرادی سنندجی زندانی امنیتی که در اعتراض به عدم درمان و عدم رسیدگی به وضعیت پرونده خود دست به اعتصاب غذا زده بود در نامه ای خطاب به حاجیلو، دادگاه ناظر زندان اوین، از دو تن از کارکنان زندان شکایت کرد.هفته گذشته و پس از آنکه همسر این زندانی برای ملاقات با وی به زندان اوین أمده بود، آقایان اکبری و صیدی٬ دو تن از کارکنان زندان، با برخوردی زننده، نسبت به وی توهین و هتک کرده بودند.این رفتار زننده که به نوشته این زندانی با تماس فیزیکی نیز همراه بوده و توسط دوربین های مدار بسته ضبط شده و مقابل خانواده سایر زندانیان صورت گرفته موجب شکایت این زندانی شده است.امید شاهمرادی سنندجی متهم به “ارتباط با دول بیگانه” که از خرداد ماه ۹۱، در زندان به سر می برد ۷ ماه را در انفرادی ۲۴۰ بسر برده است و چندی پیش با ارسال نامه‌ای به وزیر دادگستری، شرح سختی‌ها و محدودیت‌های غیر قانونی خود را از جمله نداشتن وکیل و برخوردهای امنیتی در پرونده خود را تشریح کرده بود.
خبرگزاری هرانا – مسئولین زندان رجایی‌شهر با تشویق و تحریک زندانیان عادی، از آنان خواسته‌اند که با تهدید و ضرب و شتم چهار زندانی امنیتی را وادار به شکستن اعتصاب غذا کنند. ایرج حاتمی یکی از این زندانیانی است که به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته است


به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز گذشته مسئولین زندان رجایی‌شهر چهار زندانی امنیتی را که دست به اعتصاب غذا زده بودند، به بندهای مختلف فرستاده و از زندانیان خواسته اند که “به زور و تهدید” اعتصاب غذای آنان را بشکنند.یکی از این زندانیان ایرج حاتمی است که پس از اعتصاب غذا به سالن ۶ فرستاده شد.یکی از زندانیان عادی این سالن که شاهد ماجرا بوده است به گزارشگر هرانا گفت که امیریان، مدیر داخلی زندان به زندانیان دستور داده است که به زور اعتصاب غذای وی را بشکنند.به گفته‌ی این زندانی، ایرج حاتمی به شدت از سوی زندانیان مورد ضرب و شتم قرار گرفته و یکی از این زندانیان سیگارش را روی سر این زندانی خاموش کرده است.علیرضا فراهانی، فرید آزموده و بهزاد ترحمی سه زندانی دیگری بودند که به همین شیوه به بندهای مختلف فرستاده شدند.به گفته‌ی این زندانیان، ایرج حاتمی با سر و صورتی خونین و حال وخیم به بند بازگشته و سایر همبندیان سیاسی-امنیتی پس از این اتفاق با تحصن و اعتراض خواستار بازگشت فرید آزموده دیگر همبندیشان شدند.فرید آزموده پس از بازگشت به همبندیانش گفته است که از سوی زندانیان عادی تهدید به قتل و ضرب و شتم، پس از ساعت خاموشی شده است.گفته می شود که این چهار زندانی با اتهامات نظامی و امنیتی در زندان رجایی شهر نگهداری می شوند.
خبرگزاری هرانا ـ سعید صفاتیان، رئیس کارگروه کاهش تقاضای اعتیاد مجمع تشخیص مصلحت نظام با ابراز نگرانی از افزایش آمار معتادان خیابانی در ایران اعلام کرد که تعداد معتادان خیابانی از سال ۱۳۸۵ تا کنون از ۱۵ هزار نفر به ۱۲۰ تا ۱۵۰ هزار نفر افزایش یافته است.به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از بی بی سی، آقای صفاتیان همچنین گفت: “در حال حاضر تعداد معتادان متجاهر فقط در شهر تهران به ۱۵ هزار نفر رسیده که بر این اساس تعداد معتادان خیابانی در کمتر از یک دهه در ایران بین ۸ تا ۱۰ برابر شده است”.براساس آمار رسمی ایران یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر مصرف کننده مواد دارد.اما به گفته کارشناسان عدم هماهنگی میان نهادهای مختلف باعث شده که رسیدگی به معتادان به درستی انجام نشود.آقای صفاتیان گفت: “با اینکه این قانون در سال ۸۹ تدوین شد و در مجمع تشخیص مصلحت نظام مورد تصویب قرار گرفت و توسط رهبر انقلاب ابلاغ شد؛ هنوز وزارت رفاه این اقدام را انجام نداده است؛ یعنی نه تنها معتادان بی‌بضاعت را تحت پوشش خود نبرد که در حوزه بیمه معتادان نیز فعالیت خوبی انجام نداد

.”رییس کارگروه کاهش تقاضای اعتیاد مجمع تشخیص مصلحت نظام، در مورد اجرای ناموفق طرح بیمه معتادان نیز گفت که دولت در سالهای ۱۳۹۲ و ۱۳۹۲ حدود ۳۰ میلیارد تومان اعتبار برای بیمه معتادان در نظر گرفت اما فقط حدود ۲۰ درصد از این مبلغ هزینه شده است و “اینکه اعتبارات در نظر گرفته شده برای این موضوع کجا هزینه می‌شود؛ بحثی جداگانه است.”بیکاری، فقر، در دسترس بودن مواد مخدر و نبود حمایت پس از ترخیص از ترک از جمله دلایل روی آوردن افراد به اعتیاد است.به گفته آقای صفاتیان در حال حاضر تنها ۶ هزار مرکز ترک اعتیاد در ایران مشغول به کار است. براساس آمار حدود ۸۰۰ هزار نفر مصرف کننده مواد مخدر در ایران تحت درمان هستند.رییس کارگروه کاهش تقاضای اعتیاد مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به ضرورت وجود واحدهای مددکاری و اقدام وزارت رفاه و سازمان بهزیستی برای حمایت‌ از معتادان بهبود یافته گفت: “اگر ضعف هماهنگی میان دستگاه‌ها ادامه پیدا کند، هیچ تضمینی وجود ندارد که این افراد پس از خروج از مراکز درمان اعتیاد دوباره به سمت اعتیاد بازنگردند و وضعیت هرندی با شرایطی بد‌تر پیش نیاید.”
خبرگزاری هرانا ـ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از احتمال لغو پروانه هفته نامه یا لثارات‌الحسین ارگان انصار حزب الله خبر داده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از مهر، علی جنتی با اعلام بررسی پرونده این نشریه در هیات نظارت بر مطبوعات به اتهام آنچه انتشار مطلب توهین آمیز درباره معاون امور زنان رئیس جمهوری ایران نامید، گفت: “این هفته نامه تا کنون سه بار با تصمیم هیئت نظارت بر مطبوعات به دلیل تخلفات توقیف شده و با توجه به این مسئله امکان دارد در جلسه آینده، این هفته نامه به دلیل این تخلفات با تصمیم هیئت نظارت بر مطبوعات لغو پروانه شود.”چندی پیش، نشریه یالثارات الحسین با به میان کشیدن نام یک فعال حقوق زنان از او با لفظ “فاحشه” یاد کرد و شهیندخت مولاوردی، معاون امور زنان رئیس جمهوری ایران را “همپالگی” او معرفی کرده بود.خانم مولاوردی در واکنش به انتشار این مطلب گفته بود، یادمان نرود مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان برای تعیین سرنوشت خود و کشورشان چه هزینه‌هایی به همراه دارد. این نشریه در پاسخ به واکنش معاون امور زنان دولت جمهوری اسلامی با ردیگر به بازنشر آن مطلب اقدام کرد.نشریه یالثارات سال گذشته به حکم هیات نظارت بر مطبوعات توقیف شد اما پس از پنج ماه با رفع توقیف فعالیت خود را از سر گرفت.
خبرگزاری هرانا ـ مردی که برادرش به دست شریکش به قتل رسیده ‌بود، بدون دریافت دیه گذشت خود را اعلام و گذشت سایر اولیای‌دم را به متنبه‌شدن متهم به قتل منوط کرد


.به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از شرق، درگیری بین شهرام – مقتول – و شریکش هشت سال قبل و زمانی اتفاق افتاد که این دو شریک سر مسائل مالی با هم اختلاف پیدا کردند.بر اساس اوراق پرونده اولین گزارش از گم‌شدن شهرام توسط برادر او به پلیس گیلان داده شد. این مرد به مأموران گفت: “برادرم برای یک قرار کاری از خانه خارج شده و دیگر برنگشته ‌است، همسرش با من تماس گرفت و از گم‌شدن شهرام خبر داد. من هم که می‌دانستم برادرم با شریکش احمد قرار داشت و آنها می‌خواستند سر مسائل مالی که با هم داشتند صحبت کنند، با احمد تماس گرفتم اما او گفت از برادرم خبر ندارد و قرار آنها به‌هم خورده‌ است. زمانی که دنبال برادرم می‌گشتم ماشین او را مقابل پارکی دیدم، از اهالی آن منطقه پرسیدم کسی را ندیدند که از این ماشین پیاده یا سوار شود آنها مشخصات مردی را دادند که همان برادرم بود و گفتند بعد از پیاده‌شدن از ماشین با یک زانتیا از محل رفت. من اطمینان دارم احمد از سرنوشت برادرم خبر دارد”.همان زمان مأموران گشت اعلام کردند جسد مردی را در حسن‌رود رشت پیدا کردند که شماره‌تلفن مرد شاکی همراهش است. زمانی که او برای شناسایی به محل رفت، تأیید کرد جنازه متعلق به برادرش شهرام است.  بررسی‌های اولیه نشان داد شهرام با شلیک یک گلوله به قتل رسیده ‌است و از آنجایی که مرد شاکی انگشت اتهام را به سمت احمد گرفته ‌بود، این مرد بازداشت شد.برادر مقتول در تکمیل شکایت خود به مأموران گفت: “برادرم و احمد ١٨ سال بود که همدیگر را می‌شناختند و با هم شریک بودند اما این اواخر احمد کارهایی کرده ‌بود که برادرم می‌خواست شراکتش را با او به‌هم بزند. از طرفی احمد تازه ازدواج کرده و هزینه هنگفتی بابت مراسم عروسی پرداخت کرده ‌بود و نمی‌توانست طلب ۶٣‌میلیون‌تومانی برادرم را بدهد، سر این موضوع خیلی با هم اختلاف داشتند هرچند پدر همسرش قبول کرده ‌بود این پول را بپردازد به شرطی که دامادش دست از کارهای گذشته بردارد اما احمد دست‌بردار نبود و به اختلافش با برادرم ادامه می‌داد. شب حادثه قرار بود آنها برای حساب‌های نهایی، شام کاری با هم بخورند با اینکه من به برادرم گفتم اجازه دهد من هم همراهی‌اش کنم اما قبول نکرد و گفت این مسئله‌ای است که خودش باید حل کند. من می‌دانستم شهرام و احمد با هم قرار دارند، وقتی همسر برادرم تماس گرفت و گفت که شهرام به خانه نیامده من بلافاصله با احمد تماس گرفتم و از او پرسیدم شهرام کجاست، گفت که یک هفته‌ است که از او خبر ندارد وقتی گفتم من می‌دانم که قرار داشتند قبول نکرد و گفت که قرار به‌هم خورده ‌بود. بعد از چند دقیقه که با اهالی محلی که ماشین برادرم در آنجا پیدا شده ‌بود صحبت کردم، دوباره به احمد زنگ زدم چون اهالی گفته ‌بودند شهرام سوار یک زانتیای نقره‌ای‌رنگ شده‌ که این ماشین هم متعلق به احمد است. احمد گفت بله درست است سوار ماشین من شد اما یک سیگار کشیدیم و بعد پیاده شد و قرار به بعد موکول شد اما من به او مشکوک هستم.  وقتی احمد بازداشت شد همچنان قتل را انکار می‌کرد اما درنهایت مجبور به اعتراف شد و قبول کرد به خاطر اختلاف مالی که با شهرام داشته،‌ او را به قتل رسانده ‌است.با توجه به درخواست قصاص که از سوی اولیای‌دم مطرح شد، هیأت قضائی متهم را به مرگ محکوم کردند و رأی صادره موردتأیید قرار گرفت. بعد از گذشت هشت سال از تشکیل پرونده و با توجه به فوت پدر مقتول، خواهران و برادر، مادر و فرزند او اولیای‌دم شدند. درحالی‌که قرار بود متهم شنبه پای چوبه ‌دار برود و شب قبل به انفرادی نیز برده ‌شده ‌بود، برادر مقتول به‌عنوان یکی از اولیای‌دم گذشت خود را در مرحله اجرای حکم اعلام کرد بدون اینکه دیه یا پولی دریافت کند.برادر مقتول روز گذشته گفت: “من و خانواده‌ام خیلی زودتر از این، حاضر به گذشت بودیم اما نشانه‌ای که بیانگر پشیمانی متهم از کارش باشد ندیدم. حتی او چند بار من را تهدید کرد که اگر بیرون بیاید بلایی سرم می‌آورد تا اینکه روز اجرای حکم حال و روزش و درخواست بخشش را از او دیدم، متوجه شدم طعم مرگ را چشیده و حالا فهمیده‌ چه کار اشتباهی کرده ‌است به همین خاطر من اعلام گذشت کردم البته از حق خودم. من قیم برادرزاده‌ام هم هستم ضمن اینکه مادر و خواهرانم هستند. اگر واقعا این ندامت برای قاتل پایدار باشد و ما به این اطمینان برسیم که او واقعا پشیمان شده‌ است، آنها هم اعلام رضایت خواهند کرد. ما به دنبال دریافت پول نیستیم چیزی که برایمان مهم است پشیمانی احمد است و امیدوارم او متوجه اشتباهش شده‌ باشد، ما می‌دانیم با قصاص او شهرام زنده نمی‌شود. اما پشیمانی او می‌تواند مسیر زندگی‌اش را عوض کند و برای جامعه هم خطری نداشته ‌باشد+
ی هرانا – مأمورین زندان رجایی‌شهر کرج، برای دومین بار طی ده روز اخیر سالن ده بند ۴ این زندان را مورد بازرسی قرار دادند.
بنا به اطلاع منابع هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، زندانیان این بند که عمدتا سنی‌مذهب و محکوم به اعدام اند، گفته اند که مأموران گارد زندان کلیه وسایل زندانیان را به هم ریخته و حتی برخی وسایل و اشیاء زندانیان را نیز با خود برده اند.همچنین با پایان انفرادی هفت زندانی سنی‌مذهب در بند سپاه، این زندانیان به بند عمومی بازگشتند. کاوه ویسی، کاوه شریفی، پوریا محمدی، محمدیاور رحیمی، طالب ملکی و بهمن رحیمی از بند سپاه به بند ۴ سالن ده منتقل شدند و حیدر رشیدی به بند ۷ سالن ۲۱ انتقال یافت.سالن ده بند چهار زندان رجایی شهر را اغلب زندانیان محکوم به اعدامِ اهل سنت تشکیل می دهند.این زندانیان از سوی دستگاه قضایی با اتهاماتی نظیر اقدام علیه امنیت ملی”، “تبلیغ علیه نظام”، “عضویت در گروه‌های سلفی”، “افساد فی‌الارض” و “محاربه” محاکمه و به اعدام محکوم شده اند.
ی هرانا – با گذشت بیش از دو هفته از بازداشت یک زوج نویسنده در گرگان، الهه سروش‌نیا به زندان امیرآباد منتقل شده و روزبه گیلاسیان همچنان در بازداشتگاه اطلاعات سپاه نگهداری می‌شود.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روزبه گیلاسیان و الهه سروش‌نیا، ۲۳ آذرماه در گرگان و در منزل مسکونی‌شان، از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شدند و طی یک تماس تلفنی با بستگان، گفته اند که در بازداشت اطلاعات سپاه هستند.شاکی این پرونده، دادستان گرگان به عنوان مدعی‌العموم است و هنوز از اتهامات انتسابی این دو نویسنده‌ی چپگرا اطلاع دقیقی در دست نیست.الهه سروش‌نیا، دانش آموخته‌ی دانشگاه تبریز و دانشگاه علم و صنعت تهران در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد است.روزبه گیلاسیان نیز، فارغ التحصیل رشته‌ی عمران از دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی در مقطع کارشناسی و رشته‌ی فلسفه‌ی علم در دانشگاه شریف در مقطع کارشناسی ارشد است.وی نویسنده‌ی کتاب‌های متعددی از جمله “فلسفه در خیابان”، “انسان ماه بهمن”، “فال‌های عاشقانه”، “جزوه‌ی انقلاب”، “فیلسوف کوچولو” و “اکنون دانشگاه” است. گفتنی است که اغلب کتاب‌های وی از جمله انسان ماه بهمن(جستاری در سیاست‌های تربیتی از انقلاب ۵۷ تا امروزه) که در آن به تحلیل تحول سیاست‌های کنترلی زندان‌ها و دانشگاه‌ها روی زندانیان و دانشجویان پرداخته است، موفق به کسب مجوز چاپ از سوی وزارت ارشاد نشده و به صورت مستقل و اینترنتی انتشار یافته‌اند.طی هفته‌های گذشته زوج دیگری به نام‌های مهدی دادخواه و سانیا بوبنه ویچ نیز در گرگان بازداشت شده و پس از بازجویی به زندان امیرآباد منتقل شده اند.کانون نویسندگان ایران و جمعی از نویسندگان و روزنامه‌نگاران، طی روزهای گذشته با انتشار بیانیه‌هایی به بازداشت این دو نویسنده اعتراض کرده و خواهان آزادی آنان شدند.
 هرانا – دو مسافر می‌گویند که مسئولین فرودگاه چابهار، آنان را به دلیل بارداری دوماهه‌ی مسافر زن، به اجبار از هواپیما پیاده کرده و دو مسافر نظامی سپاهی را جایگزین کرده اند


.به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، این دو مسافر که از ده روز پیشتر بلیط‌های خود را به مقصد بندرعباس گرفته بودند، روز دوشنبه هفتم دی‌ماه و پس از سوار شدن، به دستور رئیس فرودگاه نظامی عمومی چابهار، به اجبار از هواپیما پیاده شده‌اند.آنان گفته‌اند که مسافران نظامی سپاهی جایگزین این شهروندان شده است.این منبع گفته است که مسئولین فرودگاه، بارداری دوماهه‌ی مسافر زن را دلیل این مسئله دانسته‌اند و این در حالی است که قانونا تا قبل از هفت‌ماهگی، مسافرت هوایی زنان باردار نیاز به مجوز خاصی ندارد.به گفته‌ی این منبع پرسش و بازجویی درباره‌ی بارداری دوماهه، بهانه بوده و مسئولین فرودگاه برای سوار کردن مسافران نظامی این موضوع را به عنوان بهانه مطرح کرده‌اند.اعتراض این دو مسافر که این اقدام را “غیرقانونی و سوءاستفاده از قدرت” تلقی کرده‌اند، تا کنون نتیجه‌ای نداشته ولی نماینده‌ی چابهار و نیکشهر پس از تماس یکی از نزدیکان این دو مسافر، قول پیگیری این موضوع را داده است. 
خبرگزاری هرانا ـ سعید مدنی زندانی سیاسی زندان رجایی شهر، پس از چهار سال به مرخصی آمد

.به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کلمه، سعید مدنی زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی‌شهر پس از چهار سال حبس برای اولین بار به مرخصی آمد.سعید مدنی پژوهشگر اجتماعی و فعال سیاسی و مدنی و از اعضای شورای فعالان ملی مذهبی، کمیته دفاع از انتخابات آزاد، عادلانه و منصفانه، کمیته پیگیری بازداشت های خودسرانه و شورا اجرایی کانون مدافعان حقوق بشر است.سعید مدنی که دی ماه سال ۹۰ و در پی صدور سه سال و نیم حبس در تبعید به بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات در زندان اوین منتقل شد، پس از یکسال بازجویی و فشار به بند ۳۵۰ فرستاده شد. او در بهمن سال ۱۳۹۲ در پی فعالیت به عنوان وکیل بند و اصرار بر خواسته های زندانیان این بند از این بند به سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج تبعید شد.وی علاوه بر حکم سه و نیم سال حبس و در پی پرونده سازی های جدید و به صورت غیر قانونی به ۶ سال دیگر نیز محکوم شد و باید تا سال ۱۳۹۸ را در حبس بگذراند و پس از آن برای گذراندن دوسال تبعید به بندر عباس منتقل شود.او سالهای ۱۳۷۳، ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰ زندان سیاسی را تجربه کرده و از سال و ۱۳۹۰ تا امروز را در زندان گذرانده که تاکنون پژوهش هایی در زمینه مسایل اجتماعی ایران از جمله فقر و نابرابری، اعتیاد، کودک آزاری، خشونت علیه زنان، تن فروشی، رفاه اجتماعی و امثال آن را در زمینه اجتماعی منتشر کرده است.
خبرگزاری هرانا ـ یک نهاد حقوق بشری کانادایی تندیس حقوق بشر را به محمدصدیق کبودوند اهدا کرد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از موکریان، شب گذشته “۶ دیماه ١٣٩۴” تندیس انجمن ichr وابسته به دانشگاه تورنتوی کانادا که یک نهاد حقوق بشری ست با حضور فعالان مدنی به نمایندگی از محمدصدیق کبودوند که نزدیک به ده سال است در زندان به سر می برد، به همسر ایشان داده شد.در نامه ی این نهاد حقوق بشری که توسط سه دانشجوی دانشگاه تورنتو پایه گذاری شده، امده است: “قدردان تلاشها و زحمات محمدصدیق کبودوند در راه اعتلای حقوق بشر هستیم و امیدواریم این روزنامه نگار و فعال شناخته شده حقوق بشری کرد هرچه زودتر از زندان ازادشود.”در ادامه مراسم اهدای این تندیس، اجلال قوامی سخنگوی سازمان حقوق بشرکردستان از اخرین وضعیت محمدصدیق کبودوند سخن گفت، وی با اشاره به حق استفاده از آزادی مشروط برای هر زندانی افزود “ازادی مشروط حق قانونی هر زندانی ست که این حق به نسبت اقای کبودوند تاکنون اعمال نشده است.”در ادامه “حامدفرازی” و “رئوف کریمی” از شورای مرکزی جبهه متحد کرد نیز در سخنانی به تبیین شرایط فعلی کردستان پرداختند و تلاشها و زحمات محمدصدیق کبودوند را ستودند و اظهار امیدواری کردند که شرایط به گونه یی شود نگاه امنیتی به فعالیت کنشگران مدنی و حقوق بشری برداشته شود.“پری ناز حسنی” همسر “محمدصدیق کبودوند” در این مراسم با اشاره به اینکه خانواده زندانیان سیاسی همدلی مردم را بزرگترین سرمایه معنوی می دانند، گفت: “قدردان زحمات دوستان هستیم.”“توران کبودوند” خواهر محمد صدیق کبودوند نیز از اینکه مردم محمد صدیق کبودوند و دیگر زندانیان را فراموش نکرده اند سپاسگزاری کرد.مراسم اهدای تندیس حقوق بشری به محمدصدیق کبودوند، رئیس سازمان حقوق بشر کردستان و مدیر مسؤل هفته نامه توقیف شده ی پیام مردم، در سنندج برگزار شد.
برگزاری هرانا – آروین صداقت‌کیش، زندانی سیاسی و از بازداشت‌شدگان عاشورای ۸۸، سومین سال حبس بدون مرخصی خود را در زندان اوین سپری می کند
.به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کلمه، آروین صداقت کیش، آهنگساز و پژوهشگر موسیقی، از بیست و چهارم شهریور سال ۱۳۹۲ جهت تحمل سه سال حبس تعزیری، در زندان اوین و بند ۳۵۰ محبوس بوده و طی این مدت از مرخصی محروم بوده است.آروین صداقت کیش، ششم دیماه ۱۳۸۸ و روز عاشورا از سوی وزارت اطلاعات و همراه با ضرب و شتم بازداشت و به بند ۲۴۰ زندان اوین منتقل شد.وی پس از بیش از دو ماه انفرادی، با اتهام “اقدام علیه امنیت ملی از طریق اجتماع و تبانی” مورد بازپزسی قرار گرفت و هشتم اسفند همان سال با تودیع وثیقه موقتا آزاد شد.آقای صداقت‌کیش در شهریور ماه ۱۳۸۹ از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی، طی یک جلسه کوتاه و بدون حضور وکیل، محاکمه و به سه سال حبس تعزیری محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدیدنظر عینا تایید شد.این زندانی هم اینک در بند ۳۵۰ زندان اوین مشغول گذراندن سال پایانی حبس سه‌ساله است.
خبرگزاری هرانا – سید امین عباسی شاه‌ابراهیمی، از اعضای مجمع مشورتی فعالان مدنی یارسان، از سوی پلیس اطلاعات و امنیت استان کرمانشاه احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، آقای عباسی روز بیست و نهم آذرماه طی احضاریه ای به پلیس اطلاعات و امنیت کرمانشاه احضار شد، در برگه‌ی احضاریه علت حضور، “حسب دستور مقام قضایی” قید شده است.این فعال مدنی اقلیت یارسان به گزارشگر هرانا گفت که پس از حضور، وی به مدت چهار ساعت مورد بازجویی قرار گرفته و اتهام وی “تشویش اذهان عمومی از طریق فعالیت در شبکه های مجازی نظیر گوگل پلاس و فیسبوک” اعلام شده است.به گفته‌ی آقای عباسی، وی از سوی دادستانی کرمانشاه نیز به همین اتهام مورد بازپرسی قرار گرفته است و این پرونده جهت بررسی و صدور حکم همچنان مفتوح است.سید امین عباسی نحوه برخورد دادستانی با وی را “خوب” توصیف کرد و همچنین گفت که محمل این اتهامات نوشته‌های وی در فضای مجازی در راستای احقاق حقوق اقلیت یارسان بوده است.“اجبار کودکان به یادگیری متون دینی اسلامی”، “عدم به رسمیت شناخته شدن به عنوان یک دین در ادارات دولتی” و “توهین به این اقلیت از سوی تریبون‌های مختلف، حتی صدا و سیما” از جمله مواردی بود که این فعال مدنی یارسان به عنوان نقض حقوق این اقلیت برشمرد.سیاوش حیاتی، سخنگوی مجمع مشورتی فعالان مدنی یارسان، پیشتر در گفتگویی با هرانا، با اشاره به این موضوع گفت: “ما وقتی درخواست به رسمیت شناخته شدن از سوی قانون اساسی را داریم می گویند شما زیرمجموعه مسلمان و تشیع هستید، وقتی کار به گزینش و استخدام جوانان می رسد فقط با انکار و کتمان هویت استخدام یک جوان ممکن می شود، صرف انکار هویت و اعلام بریدن هم کافی نیست و شما باید اثبات کنید که واقعا از هویتتان بریدید.”آقای حیاتی، با “تبعیض همه جانبه” خواندن آنچه بر اقلیت یارسان اعمال می شود، افزود: “قانون اساسی یارسان را به عنوان یک آیین به رسمیت نشناخته و در طول سال های حکومت جمهوری اسلامی ، ما حتی یک نماینده در مجلس یا نهادهای تصمیم گیری نداشتیم، به رسمیت شناخته شدن از سوی قانون اساسی در حال حاضر مهم ترین مطالبه پیروان این جمعیت است.”به گفته آقای حیاتی مطالبات پیروان آیین یارسان ضمن اینکه کاملا جدی و واقعی است ولی چندان جنبه سیاسی ندارد: “اینکه بچه های ما هم مثل بقیه در این کشور بتوانند کار و زندگی کنند، خواسته ناحقی نیست و اینکه بدون هیچ دلیلی به اعتقادات و نمادهای ما توهین نشود مطالبه بزرگی نیست.”گفتنی است طی خرداد تا مرداد ماه ۱۳۹۲ سه تن از پیروان آیین یارسان به نام های حسن رضوی، نیکمرد طاهری و محمد قنبری در اعتراض به تبعیض و رفتارهای توهین آمیز علیه این اقلیت، اقدام به خودسوزی کردند، این حرکت پس از آن انجام گرفت که سبیل یک زندانی یارسانی به نام کیومرث در زندان همدان به زور تراشیده شد، این اقدام، توهین به آداب و رسوم پیروان این کیش به شمار می‌رود.پس از این واقعه، یکی از جوانان یارسانی همدان به نام حسن رضوی، به نشانه اعتراض در مقابل فرمانداری همدان اقدام به خودسوزی کرد که بر اثر شدت جراحات ناشی از سوختگی چندین روز بعد در بیمارستان درگذشت. در بامداد چهاردهم خرداد همان سال، یکی دیگر از پیروان یارسان به نام نیکمرد طاهری در برابر دوربین، خود را آتش زد و ساعتی بعد جان باخت.اهل حق یا یارسان، آیینی است با مناسک عرفانی که جمعیت آنان در ایران حدود دو میلیون تن براورد می شود و بیشتر در مناطق غرب و شمال غرب ایران سکونت دارند.
خبرگزاری هرانا ـ گزارش ها از بازداشت نوکیش مسیحی “میثم حجتی” در اصفهان حکایت دارد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از محبت نیوز، همزمان با آغاز ایام جشن های کریسمس و سال نو مسیحی، عصر روز چهارشنبه دوم دیماه ۱۳۹۴، چهار تن از ماموران لباس شخصی طی اقدامی، نوکیش مسیحی “میثم حجتی” که در نزد برخی دوستان با نام “سروش” شناخته می شود را در منزل پدری اش بازداشت نمودند.این منبع گفته است که این افراد لباس شخصی که خود را از ماموران اداره اطلاعات اصفهان معرفی کرده اند، با نشان دادن برگه ایی  به پدر “میثم حجتی” به او گفته اندکه این برگه حکم تنفیتش و بازرسی از خانه می باشد که پس از آن ماموران وارد خانه شدند”.ماموران لباس شخصی که چهار نفر بودند در بدو ورود اقدام به بازداشت نوکیش مسیحی “میثم حجتی”  نمودند. ماموران پس از اینکه به دستان میثم دستبند زدند در همان جا و در برابر چشمان نگران پدر و مادرش چند سیلی به صورتش زدند.ماموران اطلاعات اصفهان همچنین بطور کامل اقدام به تفتیش و بازرسی از خانه نمودند.این منبع آگاه در ادامه افزود: “ماموران پس از بازرسی، برخی از وسایل شخصی میثم، اعم از تعداد چند جلد کتاب مقدس، سرودنامه مسیحی، برگه هایی از جزوات تعلیمی الهیات مسیحی، و همچنین کامپیوتر و تلفن همراهش را نیز ضبط  و با خود بردند”.ماموران همچنین حتی درخت کریسمس  را که بمناسبت این ایام، زاد روز تولد عیسای مسیح، آراسته و تزئیین شده بود را نیز ضبط کردند. در حالی که در بسیاری از نقاط ایران در چنین ایامی خرید و فروش درخت کریسمس امری بسیار متداول و جا افتاده است.لباس شخصی ها همچنین ضمن تهدید پدر و مادر میثم، خواهان عدم خبر و اطلاع رسانی درباره این موضوع توسط آنها شدند و در پی آن اقدام به ضبط تلفن های همراه آنان نمودند.ماموران اطلاعات همچنین در مقابل پرسش پدر و مادر میثم که وی را به کجا خواهند برد جوابی نداده و فقط به این پاسخ اکتفا نمودند که  میثم خود با شما تماس خواهد گرفت.علیرغم گذشت شش روز از بازداشت این نوکیش مسیحی هنوز از مکان نگهداری و سلامت “میثم حجتی” خبری تاکنون در دسترس نیست.لازم به یاد آوری است “میثم حجتی” از جمله فعالان نوکیش مسیحی است که پیش از این نیز سابقه بازداشت و دستگیری در کارنامه خود دارد.وی پیش از این نیز یک بار در اسفند ماه  سال ۱۳۹۰ شمسی “برابر با فوریه  ۲۰۱۲ میلادی” در پی رخداد موج بازداشت جمعی از مسیحیان بشارتی در اصفهان، هم زمان با دستگیری کشیش “حکمت سلیمی” بازداشت شده بود. این نوکیش مسیحی نیز مانند سایرین پس از گذراندن حدود دو ماه در بازداشت، در مورخ ۱۱ اردیبهشت ماه ۱۳۹۱ با قرار وثیقه بطور موقت آزاد شد.جمله نوکیشان مسیحی که در آن زمان تعداد آنان حداقل  به ۱۳ تن می رسید، این افراد به اتهام ایمان و باورهای مسیحی، حضور در کلیساهای خانگی، تبلیغ و ترویج مسیحت، نگهداری کتاب مقدس و ارتباط با سازمانهای مسیحی در خارج از کشور، بارها مورد بازجویی قرار گرفتند.


بخشش یک محکوم به اعدام در تهران

خبرگزاری هرانا ـ یک زندانی محکوم به قصاص، با گذشت و بخشش اولیای دم از طناب دار رهایی یافت.به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رویکرد،  پیش از اینکه حکم قصاص یک متهم در شعبه دیوانعالی کشور تأیید شود، اولیای دم از خونخواهی خود گذشت کردند و به پسر کوچک خانواده زندگی دوباره بخشیدند.صبح دیروز محمد در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی قربان‌زاده و دو قاضی مستشار تنها از جنبه عمومی جرم تحت محاکمه قرار گرفت.محمد وقتی در جایگاه ایستاد، گفت: “قبول دارم که برادرم را کشته‌ام اما باور کنید آن شب تنها می‌خواستم وی را بترسانم چرا که از رفتارهای او به ستوه آمده بودم نمی‌دانستم چه‌کار کنم. ناخواسته برادرم را کشتم اکنون نیز بشدت پشیمانم”.بنابراین گزارش، در پایان سه قاضی عالیرتبه با هم وارد شور شدند و محمد را با احتساب ایام بازداشتی تنها به لحاظ جنبه عمومی دارد
ی هرانا ـ نام بلوچستان از دانشگاه سیستان و بلوچستان، در بنر تبلیغاتی هفته وحدت حذف شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از فعالین بلوچ، همزمان با ایام هفته وحدت بنرهای تبلیغاتی در سطح شهر زاهدان با عنوان “جشن بزرگ وحدت” نصب شده که نام “بلوچستان” از آن حذف شده است.این بنرها که نشان از برگزاری همایشی با حضور هنرمندان ملی و استانی و برگزاری برنامه های فرهنگی متعددی دارد مکان جلسه را به جای “دانشگاه سیستان و بلوچستان”، “دانشگاه سیستان” نوشته است. این در حالی است که اسم دانشگاه بر اساس نام استان “دانشگاه سیستان و بلوچستان” است.این موضوع با واکنش گسترده مردم در شبکه های اجتماعی مواجه شد که پس از آن برخی از تابلوها در سطح شهر اصلاح شده و “دانشگاه سیستان و بلوچستان” درج شد.حساسیت نسبت به این موضع پس از آن آغاز شد که سال گذشته و همزمان با پیشنهاد تقسیم استان سیستان و بلوچستان توسط یکی از نمایندگان مجلس، برخی از ادارات دولتی اقدام به حذف نام “بلوچستان” از سربرگ های اداری استان کرده و نام استان “سیستان و بلوچستان” در بسیاری از خبرگزاری های دولتی رسمی و نیمه رسمی “سیستان” نوشته می شود.این موضوع با واکنش گسترده ائمه جمعه و جماعات، فرهنگیان، روشنفکران و عموم مردم مواجه شد تا جایی که دولت متهم به “هویت زدایی” و حذف “عامدانه” نام تاریخی بلوچستان شد. این اتهام بعدا توسط برخی از مسئولان استانی رد شد.


خبرگزاری هرانا
ـ جمعیت دانشجویی امام علی با طرح “آیین طفلان مسلم” تلاش می کند با جمع آوری کمک های نقدی رضایت خانواده های شاکی را با پرداخت وجه المصالحه نوجوانان مرتکب را از اعدام نجات دهد، در همین راستا کمتر از ۴ روز برای نجات نوجوانی به نام “محسن” زمان باقی نمانده که در صورت کمک ده هزار تومانی ۸ هزار نفر در این زمان،وی از اعدام رهایی می یابد.به گزارش خبرگزاری هرانا، در این طرح تلاش شده است که نوجوانانی که کمتر از ۱۸ سال دارند و در اثر اشتباه مرتکب قتل نفس شده و حکم اعدام برایشان صادر شده است با پرداخت وجه المصالحه و جلب رضایت خانواده مقتول از طناب دار رهایی پیدا کنند .جمعیت امداد دانشجویی – مردمی امام علی یک سازمان مردم نهاد است که در سال ۱۳۷۸ به صورت رسمی به ثبت رسید و فعالیت خود را با مجوز رسمی از وزارت کشور آغاز کرده و در سال ۲۰۱۰ موفق به اخذ مقام مشورتی در شورای امور اقتصادی اجتماعی سازمان ملل متحد شده است.در اجرای طرح “آیین طفلان مسلم” ،در حال حاضر نام سه نوجوان برای کمک در پایگاه اطلاع رسانی این جمعیت معرفی شده که یکی از آنها فردی به نام “محسن “است که برای جلب رضایت و آزادی وی بیشتر از ۴ روز زمان باقی نمانده است.هر چند که مسولان جمیعت در حال گفتگو برای افزایش زمان برای جمع آوری کمک به وی هستند ولی می توان تاکید کرد که کمک های مردمی برای آزادی محسن فقط در این فرصت ۳ روزه می توان اقدامی کرد.برای آزادی این فرد کافی است که ۸ هزار نفر، نفری ۱۰هزار تومان کمک کنند تا “محسن”به آغوش گرم خانواده خود بازگردانده شود.

۱۳۹۴ دی ۸, سه‌شنبه

به خدا وصل باشید باشید و نه به شرایط


کوهنوردی پس از سالها آماده سازي، ماجراجويي خود را آغاز کرد ولي از آنجا که افتخار کار را فقط براي خود میخواست، تصميم گرفت تنها از کوه بالا برود.شب، بلنديهاي کوه را تماماً در بر گرفت و آن مرد هيچ چيز را نمي ديد. همه چيز سياه بود. اصلاً ديد نداشت و ابر روي ماه و ستاره را پوشانده بود. همانطور که از کوه بالا مي رفت، چند قدم مانده به قله کوه، پايش ليز خورد و در حالي که بسرعت سقوط مي کرد، از کوه پرت شد. در حال سقوط فقط لکه هاي سياهي را در مقابل چشمانش مي ديد و احساس وحشتناک مکيده شدن بوسيله قوه جاذبه، او را در خود مي گرفت. کوهنورد، همچنان سقوط مي کرد و در آن لحظات ترس عظيم، همه رويدادهاي خوب و بد زندگي به يادش آمد. اکنون فکر مي کرد مرگ چقدر به او نزديک است

ناگهان احساس کرد که طناب به دور کمرش محکم شد. بدنش ميان آسمان و زمين معلق بود و فقط طناب او را نگه داشته بود و در اين لحظهُ سکون، برايش چاره اي نماند جز آنکه فرياد بکشد: (خدايا کمکم کن!) ناگهان صداي پر طنيني که از آسمان شنيده مي شد،جواب داد: (از من چه مي خواهي؟) کوهنورد پاسخ داد: اي خدا نجاتم بده خداوند فرمود: واقعاً باور داري که من مي توانم تو را نجات بدهم؟ کوهنورد پاسخ داد: البته که باور دارم. خداوند فرمود: اگر باور داري طنابي را که به کمرت بسته است، پاره کن. يک لحظه سکوت…و کوهنورد تصميم گرفت با تمام نيرو به طناب بچسبد. گروه نجات مي گويند که روز بعد يک کوهنورد يخ زده را پيدا کردندبدنش از يک طناب آويزان بود و با دستهايش محکم طناب را گرفته بود کوهنورد فقط يک متر از زمين فاصله داشت. آری گاهی ما نیز لازمست تا طنانبهایی را که در زندگی به آن اتکا داریم و وصل هستیم را پاره کنیم تا خدا دست ما را بگیرد و شرایط را تغییر دهد.
آموخته ام…
آموخته ام … که بهترین کلاس درس دنیا، کلاسی است که زیر پای پیرترین فرد دنیاست.
آموخته ام … که وقتی عاشقید، عشق شما در ظاهر نیز نمایان می شود.
آموخته ام … که تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند کسی است که به من می گوید: تو مرا شاد کردی.
آموخته ام … که داشتن کودکی که در آغوش شما به خواب رفته، زیباترین حسی است که در دنیا وجود دارد.
آموخته ام … که مهربان بودن، بسیار مهم تر از درست بودن است.
آموخته ام … که هرگز نباید به هدیه ای از طرف کودکی، نه گفت.

آموخته ام … که همیشه برای کسی که به هیچ عنوان قادر به کمک کردنش نیستم دعا کنم.
آموخته ام … که مهم نیست که زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد، همه ما احتیاج به دوستی داریم که لحظه ای با وی به دور از جدی بودن باشیم.
آموخته ام … که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد، فقط دستی است برای گرفتن دست او، و قلبی است برای فهمیدن وی.
آموخته ام … که راه رفتن کنار پدرم در یک شب تابستانی در کودکی، شگفت انگیزترین چیز در بزرگسالی است.
آموخته ام … که زندگی مثل یک دستمال لوله ای است، هر چه به انتهایش نزدیکتر می شویم سریعتر حرکت می کند.
آموخته ام … که پول شخصیت نمی خرد.
آموخته ام … که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگی را تماشایی می کند.
آموخته ام … که خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید. پس چه چیز باعث شد که من بیندیشم می توانم همه چیز را در یک روز به دست بیاورم.
آموخته ام … که چشم پوشی از حقایق، آنها را تغییر نمی دهد.
آموخته ام … که این عشق است که زخمها را شفا می دهد نه زمان.
آموخته ام … که وقتی با کسی روبرو می شویم انتظار لبخندی جدی از سوی ما را دارد.
آموخته ام … که هیچ کس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشق بشویم.
آموخته ام … که زندگی دشوار است، اما من از او سخت ترم.
آموخته ام … که فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد.
آموخته ام … که آرزویم این است که قبل از مرگ مادرم یکبار به او بیشتر بگویم دوستش دارم.
آموخته ام … که لبخند ارزانترین راهی است که می شود با آن، نگاه را وسعت داد.
آموخته ام … که نمی توانم احساسم را انتخاب کنم، اما می توانم نحوه برخورد با آنرا انتخاب کنم.
آموخته ام … که همه می خواهند روی قله کوه زندگی کنند، اما تمام شادی ها و پیشرفتها وقتی رخ می دهد که در حال بالا رفتن از کوه هستید.
آموخته ام … که بهترین موقعیت برای نصیحت در دو زمان است: وقتی که از شما خواسته می شود، و زمانی که درس زندگی دادن فرا می رسد.
آموخته ام … که کوتاهترین زمانی که من مجبور به کار هستم، بیشترین کارها و وظایف را باید انجام دهم.
دیدگاه کتابمقدس در رابطه با صبر



برای اینکه معنی صبر را درک نماییم باید کاربرد آنرا درک نماییم. معنی صبر: انتظار،تحمل و طاقت میباشد. موضوعی در جریان است و ما در انتظار نتیجه بسر میبریم. صبر میتواند معیاری برای سنجیدن تحمل ما باشد.

چه مواقعی به صبر احتیاج داریم؟

 این صفت را میتوان به ترمز تشبیه کرد.  یکی میگوید: من فوق العاده صبور هستم به شرطی که آخرسری روش و حرف من انجام شود.

طبیعی است که اگر همه چیز به روش ما پیش برود ما خیلی صبور و شکیبا خواهیم بود. زمانی که مسئله ای موافق روشهای ما نباشد، این جا است که باید صبر خود را امتحان کنیم.

احتیاج ما به صبر در موضوعات مختلف زندگی فرق میکند.

جالب است که کلام خدا، صبر را یکی از ثمره ها و میوه های روح القدس یعنی روح خدا را به ما معرفی می نماید.

غلاطیان ۵ : ۲۲ –۲۳ چنین میفرماید: «امّا ثمره روح، محبت، خوشی، آرامش، صبر، مهربانی، نیکویی، وفاداری، فروتنی و خویشتنداری است. هیچ شریعتی مخالف اینها نیست.»

۱ تسالونیکیان ۵ : ۱۴»برادران عزیز، اشخاص تنبل و سرکش را تأدیب کنید؛ افراد محجوب و ترسو را دلداری دهید؛ ضعفا را یاری نمایید؛ نسبت به همه، صبر و تحمل را پیشه کنید.»

در عهدجدید آنچه که از یونانی برای صبر ترجمه شده، کلمه با اقتداری است و آنرا فقط یک انتظار نمیداند.

عبرانیان ۱۲ : ۱ «پس حال که در این میدان مسابقه، چنین گروه انبوهی از ایمانداران را داریم که برای تماشای ما گرد آمده اند، بیایید هر آنچه را که سبب کُندی یا عقب افتادن ما در این مسابقه می شود، از خود دور کنیم، و با صبر و شکیبایی در این میدان بسوی هدف بدویم.»

بنابراین دراینجا بیشتر به معنی استقامت است. کسیکه صبور است به این معنی است که استوار است و میتواند تحمل نماید.

کولسیان ۱ : ۱۱ «و به اندازه توانایی جلال او به قوّت تمام زورآور شوید تا صبر کامل و تحمّل را با شادمانی داشته باشید.» اگر به او ایمان آوریم و زندگی خود را به او بسپاریم، آنوقت او قادر است ما را در این مورد تقویت دهد.
همه ما در زندگی، مشکلات داریم و در مشکلات است که ما باید با صبر و تحمل، بهتر از عهده آنها بر بیاییم.
یعقوب ۱ : ۳ و۴ «زیرا در آزمایش و سختیهاست که صبر و تحملتان بیشتر میشود. پس بگذارید صبرتان فزونی یابد و نکوشید از زیر بار مشکلات شانه خالی کنید، زیرا وقتی صبرتان به حد کمال رسید، افرادی کامل و بالغ خواهید شد و به هیچ چیز نیاز نخواهید داشت.»

مزمور ۳۷ : ۷ «در حضور خداوند سکوت‌ نما و با صبر و شکیبایی‌ منتظر عمل‌ او باش‌. به‌ کسانی‌ که‌ با نیرنگ‌ و حیله‌ در زندگی‌ موفق‌ می‌شوند، حسادت‌ مورز.»

 افراد نمونه در صبر و تحمل در کتابمقدس

 (ایوب) یعقوب ۵ : ۱۰ و ۱۱ «برادران، از پیامبرانی که به نام خداوند سخن می‌گفتند، درسِ صبر در مصائب را فرا‌‌ گیرید. همه آنانیکه در زندگی صبر و تحمل داشتند، خوشبخت شدند. «ایوب » یک نمونه از افرادی است که با وجود مشکلات و مصائب فراوان، صبر و ایمان خود را از دست نداد و خداوند نیز در آخر او را کامیاب ساخت، زیرا خداوند بسیار رحیم و مهربان است .»
(ابراهیم) عبرانیان ۶ : ۱۵ «ابراهیم نیز با شکیبایی منتظر ماند تا سرانجام خدا مطابق وعده خود پسری به او داد، که همان اسحاق باشد.»
خود عیسی مسیح که استاندارد و مُدل زندگی ما است در این مورد نمونه است: عبرانیان ۱۲ : ۲ و۳ «و برای پیروزی در این مسابقه روحانی، به عیسی چشم بدوزیم که چنین ایمانی را در قلب ما ایجاد کرده و آنرا کامل خواهد ساخت. زیرا او خود نیز در همین مسیر، صلیب، و خفت و خواری آن را تحمل کرد، چون می دانست در پی آن، خوشی و شادی عظیمی نصیبش خواهد شد. به همین جهت، اکنون در جایگاه افتخار، یعنی در دست راست تخت خدا نشسته است پس اگر می خواهید در این مسابقه خسته و دلسرد نشوید، به صبر و پایداری مسیح بیندیشید، به او که از سوی گناهکاران مصیبت ها کشید.

ما باید به یاد وعده های خدا باشیم:

رومیان ۲ : ۷ «او زندگی جاوید را به کسانی میبخشد که با صبر و تحمل آنچه راست است به عمل میآورند و خواستار جلال و بزرگی و بقایی هستند که خدا عطا میکند.» بوسیلۀ ایمان و صبر میتوانید وعدههای عالی و نیکوی خدا را که در کلامش ذکر کرده از آن خود سازید.

ایمان و صبر یک دوقلوی قدرتمند هستند. عبرانیان10: 23، در اعتراف خود بر کلام خدا ما صاحب آن میشویم.

چونکه وعده دهنده امین است.

شیطان آنچه را که ما اجازه میدهیم برمیدارد.

وقتی شما خدا را احترام میگذارید او شما را احترام میگذارد. خدا با ایمان ما حرکت میکند.

کاربرد ایمان و امید: امید انتظار دارد. ایمان دریافت میکند.

کلام خدا ما را تشویق میکند: عبرانیان 6: 10 الی12؛باید در صبر و پایداری بجنگید و آن را اعلان کنید.

صبری که مدّ نظر خداست: کیفیتی است که تحت شرایط سخت تسلیم نمیشود.

صبر همراه است با شادی و ضد نکات منفی.

صبر برای ایمان مثل سری است برای بدن، عبرانیان 12: 1
ﺍﯾﺮﺍﻥ ، ﺳﻮﻣﯿﻦ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ
ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻧﮕﺎﺭﺍﻥ
ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﮔﺰﺍﺭﺷﮕﺮﺍﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺯ ﺩﺭ ﮔﺰﺍﺭﺵ
ﺗﺎﺯﻩ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺎ ۱۸
ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎﺭ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﺳﻮﻣﯿﻦ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﺟﻬﺎﻥ
ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ .
ﺑﻪ ﮔﺰﺍﺭﺵ ‏« ﻣﺤﺒﺖ ﻧﯿﻮﺯ‏» ﮔﺰﺍﺭﺷﮕﺮﺍﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺯ،
ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﻣﺪﺍﻓﻊ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺍﻃﻼﻉﺭﺳﺎﻧﯽ ﺩﺭ
ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺧﻮﺩ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺎﺿﺮ ١۵٣
ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎﺭﺍﻥ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪﺳﺮ ﻣﯽﺑﺮﻧﺪ.
ﺍﯾﻦ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﮐﺎﻫﺸﯽ ١۴
ﺩﺭﺻﺪﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺯﻣﺎﻧﻪ، ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﭼﯿﻦ ﺑﺎ ٢٣
ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎﺭ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺘﯽ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺯﻧﺪﺍﻥ
ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎﺭﺍﻥ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ
ﻣﺼﺮ ﺑﺎ ٢٢، ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺎ ١٨، ﺍﺭﯾﺘﺮﻩ ﺑﺎ ١۵ ﻭ ﺗﺮﮐﯿﻪ ﺑﺎ
٩ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎﺭ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖﺷﺪﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﻧﺪ. ﺩﺭ ﺍﯾﻦ
ﻣﯿﺎﻥ ﺗﺮﮐﯿﻪ ﺭﮐﻮﺭﺩﺩﺍﺭ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ٢٠١۵
ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﮔﺰﺍﺭﺷﮕﺮﺍﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺯ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ : ‏«ﺩﺭ
ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻨﺪﻣﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﻣﻮﺟﯽ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ
ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎﺭﺍﻥ ﺑﻪ ﺍﺗﻬﺎﻡ “ ﺷﺒﮑﻪ ﺟﺎﺳﻮﺳﯽ” ﺩﺭ ﺍﻭﺍﺋﻞ
ﻣﺎﻩ ﻧﻮﺍﻣﺒﺮ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﯾﺎ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﯾﮏ
ﺳﺎﻝ ﻭ ﻧﯿﻤﻪ ﺟﯿﺴﻮﻥ ﺭﺿﺎﯾﯿﺎﻥ، ﮔﺰﺍﺭﺷﮕﺮ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ
ﻭﺍﺷﻨﮕﺘﻦ ﭘﺴﺖ، ﻧﻤﻮﻧﻪﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺑﺎ
ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎﺭﺍﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ .‏»
ﺍﯾﻦ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺑﻪﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﭘﻨﺞ
ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎﺭ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﺍﺯ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ، ﭼﯿﻦ،
ﻣﺼﺮ، ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺩﻣﮑﺮﺍﺗﯿﮏ ﮐﻨﮕﻮ ﻭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﮐﻪ
ﻧﺮﮔﺲ ﻣﺤﻤﺪﯼ ﺟﺰﻭ ﺁﻥﻫﺎﺳﺖ.
ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﮔﺰﺍﺭﺷﮕﺮﺍﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺯ، ﻧﺮﮔﺲ ﻣﺤﻤﺪﯼ ﺭﺍ
ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎﺭ ﻭ ﺳﺨﻨﮕﻮﯼ ﮐﺎﻧﻮﻥ ﻣﺪﺍﻓﻌﺎﻥ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ
ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ : ‏« ﻧﺮﮔﺲ ﻣﺤﻤﺪﯼ،
ﻧﻤﻮﻧﻪﺍﯼ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺳﺮﯼﻫﺎﯼ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﻗﻀﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ
ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺳﻮﻣﯿﻦ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ
ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎﺭﺍﻥ، ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﻗﻀﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﻣﻬﺎﺭ ﺭﻫﺒﺮ
ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﻋﻠﯽ ﺧﺎﻣﻨﻪﺍﯼ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﺎ
ﻫﻤﮑﺎﺭﯼ ﺳﭙﺎﻩ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭﺍﻥ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﺳﺮﮐﻮﺏ ﻣﻄﺒﻮﻋﺎﺕ
ﺭﺍ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﺩﺍﺭﻧﺪ. ‏»
ﻧﺮﮔﺲ ﻣﺤﻤﺪﯼ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ١٣ ﺍﺭﺩﯾﺒﻬﺸﺖ ﺳﺎﻝ ﺟﺎﺭﯼ ﺑﻪ
ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﺍﺣﻀﺎﺭ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺗﻬﺎﻣﺎﺗﯽ ﭼﻮﻥ ‏«ﺍﻗﺪﺍﻡ
ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻣﻠﯽ‏» ﻭ ‏«ﺗﺒﻠﻎ ﻋﻠﯿﻪ ﻧﻈﺎﻡ‏» ﺩﺭ
ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎﯼ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻭ ﺷﺮﮐﺖ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﺯﺍﺭﻫﺎﯾﯽ
ﭼﻮﻥ ‏« ﻟﻐﻮ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﺍﻋﺪﺍﻡ ‏» ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﺷﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﺩﺭ
ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﺷﺪ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﻪﺳﺮ
ﻣﯽﺑﺮﺩ. ﺩﻟﯿﻞ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﻧﺮﮔﺲ ﻣﺤﻤﺪﯼ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ
ﻣﻘﺎﻣﺎﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺳﭙﺮﯼ ﮐﺮﺩﻥ ﺣﮑﻢ ﺷﺶ ﺳﺎﻝ ﺯﻧﺪﺍﻥ
ﺍﻭ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺷﺪ.
ﺩﺭ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺍﯾﻦ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥِ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﻣﺪﺍﻓﻊ ﺁﺯﺍﺩﯼ
ﺍﻃﻼﻉﺭﺳﺎﻧﯽ، ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎﺭﺍﻥ ﺑﻪ ﮔﺮﻭﮔﺎﻥ
ﮔﺮﻓﺘﻪﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ۵۴ ﻧﻔﺮ ﺍﻋﻼﻡ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ
ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺭﺷﺪﯼ ٣۵ ﺩﺭﺻﺪﯼ
ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ . ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺘﻪ ۴٠ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎﺭ ﺑﻪ
ﮔﺮﻭﮔﺎﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ.
ﺳﻮﺭﯾﻪ، ﯾﻤﻦ، ﻋﺮﺍﻕ ﻭ ﻟﯿﺒﯽ، ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ
ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺟﻨﮓ ﻭ ﺩﺭﮔﯿﺮﯼﻫﺎﯼ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ،
ﺑﻪ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎﺭﺍﻥ ﺑﻪ ﮔﺮﻭﮔﺎﻥ
ﮔﺮﻓﺘﻪﺷﺪﻩ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ. ﻋﺎﻣﻼﻥ ﺍﺻﻠﯽ ﮔﺮﻭﮔﺎﻥﮔﯿﺮﯼ ﺑﺎ
ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻗﺮﺑﺎﻧﯿﺎﻥﺷﺎﻥ ﺑﻪﺗﺮﺗﯿﺐ ﮔﺮﻭﻩ ‏«ﺩﻭﻟﺖ
ﺍﺳﻼﻣﯽ ‏» ‏( ﺩﺍﻋﺶ ‏) ﺑﺎ ١٨ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎﺭ، ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ
ﺣﻮﺛﯽ ﺑﺎ ٩، ﺟﺒﻬﻪ ﺍﻟﻨﺼﺮﻩ ﺑﺎ ﭼﻬﺎﺭ، ﺍﻟﻘﺎﻋﺪﻩ ﺑﺎ ﺳﻪ
ﻭ ﺍﺭﺗﺶ ﺁﺯﺍﺩ ﺳﻮﺭﯾﻪ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎﺭ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﻧﺪ.
ﻣﺴﺌﻮﻝ ﮔﺮﻭﮔﺎﻥﮔﯿﺮﯼ ١٩ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎﺭ ﻧﯿﺰ ﻧﺎﻣﻌﻠﻮﻡ
ﺍﺳﺖ.
ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﮔﺰﺍﺭﺷﮕﺮﺍﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺯ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺍﺯ
ﮐﺎﻫﺶ ﭼﺸﻤﮕﯿﺮ ﺭﺑﻮﺩﻥ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭﺍﻥ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ٢٠١۵
ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩ. ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺎﺱ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ﺟﺎﺭﯼ ٧٩
ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎﺭ ﺭﺑﻮﺩﻩ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ ﮐﻪ ٧٠ ﺩﺭﺻﺪ ﺁﻥ ﺩﺭ
ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺟﻨﮕﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﯾﻦ ﺗﻌﺪﺍﺩ ۳۵ ﺩﺭﺻﺪ ﮐﻤﺘﺮ
ﺍﺯ ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎﺭﺍﻥ ﻧﺎﭘﺪﯾﺪﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ٢٠١۵ ﻧﯿﺰ
ﻫﺸﺖ ﻧﻔﺮ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺁﻥﻫﺎ ﺩﺭ ﻣﻨﺎﻃﻖ
ﺟﻨﮕﯽ ﺑﻮﺩﻩﺍﻧﺪ .
ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﮔﺰﺍﺭﺷﮕﺮﺍﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺯ ﺍﺯ ۲۰ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ
ﺗﺎﮐﻨﻮﻥ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻫﺮ ﺳﺎﻝ ﺑﯿﻼﻥ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻋﻠﯿﻪ
ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎﺭﺍﻥ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﻣﯽﮐﻨﺪ.
ﺍﯾﻦ ﺑﯿﻼﻥ ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎﯼ ﺩﺍﺩﻩﻫﺎﯼ ﮔﺮﺩﺁﻭﺭﯼ ﻭ ﺗﺪﻗﯿﻖﺷﺪﻩ
ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﻃﯽ ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ
ﻧﻤﺎﯾﯽ ﻧﻈﺎﻣﯿﺎﻥ ﺩﺭ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺁﺧﻮﻧﺪﯼ
ﭘﯿﺎﺩﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺟﺒﺎﺭﯼ ﺩﻭ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﻭ ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻨﯽ ﺑﺎ ﺩﻭ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﺩﺭ ﯾﮏ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺩﺍﺧﻠﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ

ﺧﺒﺮﮔﺰﺍﺭﯼ ﻗﺎﺻﺪﺍﻥ ﺁﺯﺍﺩﯼ : ﺑﻪ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﻓﻌﺎﻻﻥ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﻦ ﻓﺮﻭﺩﮔﺎﻩ
ﭼﺎﺑﻬﺎﺭ، ﺩﻭ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺯﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭﯼ ﺩﻭﻣﺎﻫﻪ، ﺑﻪ ﺍﺟﺒﺎﺭ ﺍﺯ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺩﻭ
ﻣﺴﺎﻓﺮ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﺳﭙﺎﻫﯽ ﺭﺍ ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻦ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ .
ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﻩ ﺭﻭﺯ ﭘﯿﺸﺘﺮ ﺑﻠﯿﻂﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﺑﻨﺪﺭﻋﺒﺎﺱ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ،
ﺭﻭﺯ ﺩﻭﺷﻨﺒﻪ ﻫﻔﺘﻢ ﺩﯼﻣﺎﻩ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﺪﻥ، ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺭﺋﯿﺲ ﻓﺮﻭﺩﮔﺎﻩ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﻋﻤﻮﻣﯽ
ﭼﺎﺑﻬﺎﺭ، ﺑﻪ ﺍﺟﺒﺎﺭ ﺍﺯ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ.
ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻔﺘﻪﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﺳﭙﺎﻫﯽ ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻦ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
ﺑﺮﺍﺳﺎﺱ ﺍﯾﻦ ﮔﺰﺍﺭﺵ , ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﻦ ﻓﺮﻭﺩﮔﺎﻩ، ﺑﺎﺭﺩﺍﺭﯼ ﺩﻭﻣﺎﻫﻪﯼ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﺯﻥ ﺭﺍ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﯾﻦ
ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﺎ ﺗﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻫﻔﺖﻣﺎﻫﮕﯽ، ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﻫﻮﺍﯾﯽ
ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﻣﺠﻮﺯ ﺧﺎﺻﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ.
ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪﯼ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﺒﻊ ﭘﺮﺳﺶ ﻭ ﺑﺎﺯﺟﻮﯾﯽ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩﯼ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭﯼ ﺩﻭﻣﺎﻫﻪ، ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﻦ
ﻓﺮﻭﺩﮔﺎﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻮﺍﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻣﻄﺮﺡ
ﮐﺮﺩﻩﺍﻧﺪ.
ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﺭﺍ “ﻏﯿﺮﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﻭ ﺳﻮﺀﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻗﺪﺭﺕ” ﺗﻠﻘﯽ
ﮐﺮﺩﻩﺍﻧﺪ، ﺗﺎ ﮐﻨﻮﻥ ﻧﺘﯿﺠﻪﺍﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻭﻟﯽ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﻩﯼ ﭼﺎﺑﻬﺎﺭ ﻭ ﻧﯿﮑﺸﻬﺮ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﺱ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ
ﻧﺰﺩﯾﮑﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﻣﺴﺎﻓﺮ، ﻗﻮﻝ ﭘﯿﮕﯿﺮﯼ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
ﺭﺿﺎ ﻣﻠﮏ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮ ﺷﺪﮔﺎﻥ ۳۰ ﺁﺑﺎﻥ : ﺁﯾﺎ ﺧﺎﻣﻨﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺷﻤﺮ ﻭ ﯾﺰﯾﺪ ﺟﻨﺎﯾﺘﮑﺎﺭﺗﺮ ﻧﯿﺴﺖ؟

ﺧﺒﺮﮔﺰﺍﺭﯼ ﻗﺎﺻﺪﺍﻥ ﺁﺯﺍﺩﯼ : ﺭﺿﺎ ﻣﻠﮏ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮ ﺷﺪﮔﺎﻥ ۳۰ ﺁﺑﺎﻥ ﻣﺎﻩ ﻭ ﺍﺯ ﻣﻌﺎﻭﻧﯿﻦ ﺳﺎﺑﻖ
ﻭﺯﺍﺭﺕ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺎﺿﺮ ﺩﺭ ﺑﻨﺪ ۸ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻭﯾﻦ ﺑﻼﺗﮑﻠﯿﻒ ﻭ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ،
ﮔﺰﺍﺭﺷﻰ ﺭﺍ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻳﺮ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ .
ﻏﻼﻣﺮﺿﺎ ﻣﮑﻌﯿﺎﻥ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺑﻪ ﺭﺿﺎ ﻣﻠﮏ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻓﺸﺎﯼ ﺟﻨﺎﯾﺘﻬﺎﯼ ﻫﻮﻟﻨﺎﮎ ﻭﻟﯽ ﻓﻘﯿﻪ ﺁﺧﻮﻧﺪ
ﻋﻠﯽ ﺧﺎﻣﻨﻪ ﺍﯼ ﺑﺨﺼﻮﺹ ﺟﻨﺎﯾﺖ ﻗﺘﻠﻬﺎﯼ ﺯﻧﺠﯿﺮﻩ ﺍﯼ ﺩﺭ ﺩﻫﻪ ,70 ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ۱۷ ﺗﯿﺮﻣﺎﻩ ﺳﺎﻝ
۸۰ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮ ﮔﺮﺩﯾﺪ ﻭ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺗﺤﺖ ﻭﺣﺸﯿﺎﻧﻪ ﺗﺮﯾﻦ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﻫﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ
ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﺎﮐﻨﻮﻥ ﺑﺮ ﻋﻠﯿﻪ ﺟﻨﺎﯾﺘﻬﺎﯼ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﻋﻠﯽ ﺧﺎﻣﻨﻪ ﺍﯼ ﺟﻨﺎﯾﺘﮑﺎﺭ ﻋﻠﯿﻪ ﺑﺸﺮﯾﺖ ﻭ
ﺟﻨﺎﯾﺘﮑﺎﺭ ﺟﻨﮕﯽ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﻣﯽ ﻧﻤﺎﯾﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻋﺘﺮﺍﺿﺎﺕ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﯾﻦ ﺟﻨﺎﯾﺘﻬﺎ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﻧﻤﺎﯾﺪ.
ﻣﺘﻦ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺑﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺯﯾﺮ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ :
ﺁﯾﺎ ﺧﺎﻣﻨﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺷﻤﺮ ﻭ ﯾﺰﯾﺪ ﺟﻨﺎﯾﺘﮑﺎﺭﺗﺮ ﻧﯿﺴﺖ؟
ﻫﻤﮑﺎﺭﯼ ﻣﺰﺩﻭﺭﺍﻧﻪ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﺭﺳﻮﺍ ﺑﺎ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺑﯽ ﺁﺑﺮﻭﯼ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭﺍﻥ
ﻣﻠﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﯾﺮﺍﻥ ، ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ، ﯾﺎﺭﺍﻥ ،ﺭﻓﻘﺎ
ﻭﺯﺍﺭﺕ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺩﺭ ﺩﻭﻟﺖ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ﺭﯾﺎﮐﺎﺭﺍﻧﻪ ﻭ ﺑﻄﻮﺭ ﻣﺨﻔﯽ ﺩﺭ ﺳﺮﮐﻮﺑﯽ ﮐﻪ ﺳﭙﺎﻫﯿﺎﻥ
ﻇﻠﻤﺖ ﻋﻠﯿﻪ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻣﺒﺎﺭﺯ ﺳﯿﺎﺳﯽ ... ؟ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﻧﺪ ﻫﻤﮑﺎﺭﯼ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﺩ . ﺩﻭﻟﺖ ﺗﺪﺑﯿﺮ
ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺗﺮﻓﻨﺪ ،ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮔﺰﻧﺪ ﻫﺮ ﻧﻮﻉ ﺍﺗﻬﺎﻣﯽ ﻣﺨﻔﯽ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺗﺎ ﻣﻮﺭﺩ ﻫﺠﻤﻪ ﻣﻠﺖ ﻗﺮﺍﺭ
ﻧﮕﯿﺮﺩ . ﺩﺭ ﺣﺎﻟﮑﯿﻪ ﺯﯾﺮﮐﺎﻧﻪ ﺍﺟﺮﺍﯼ ﭘﺮﻭﻧﺪﻩ ﺳﺎﺯﯼ ﺧﻮﯾﺶ ﻋﻠﯿﻪ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺳﭙﺎﻫﯿﺎﻥ
ﻇﻠﻤﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ.
ﺍﻃﻼﻋﺎﺗﯿﻬﺎﯼ ﺯﺑﻮﻥ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ۳۰ ﺁﺑﺎﻥ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮﯼ ﺍﯾﻨﺠﺎﻧﺐ ﺩﺭ ۱۵ ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮﯼ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻭﯾﻦ ﺩﺭ
ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺑﯽ ﺩﺍﺩﮔﺎﻫﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺍﻧﺘﻘﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻭﯾﻦ ﻣﺮﺍ
ﺗﺤﻮﯾﻞ ﭘﻠﯿﺲ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻧﺎﺟﺎ ﺩﺍﺩﻩ ﺗﺎ ﺳﭙﺎﻩ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ۶ ﻧﻔﺮ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ۲ـ ﺍﻟﻒ ﻭ
ﺍﻧﻔﺮﺍﺩﯼ، ﺑﺎﺯﺟﻮﯾﯽ ﻧﻤﺎﯾﺪ . ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺪﻭﻥ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺣﮑﻢ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮﯼ ﻭ ﻏﯿﺮ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﻭﺍﻧﻤﻮﺩ
ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺗﺠﻤﻊ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺍﻭﯾﻦ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ . ﻭﻟﯽ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ
ﺍﻓﺸﺎﮔﺮﯾﻬﺎﯾﻢ ﺩﺭ ﻓﻀﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﺷﺪﻡ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺭﺑﯿﻨﻬﺎﯼ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺍﻭﯾﻦ ﻭ
ﻋﺰﯾﺰﺍﻥ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮ ﺷﺪ ﺩﺭ ﺗﺠﻤﻊ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺷﺎﻫﺪ ﻣﺪﻋﺎﯼ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ .
ﻓﯽ ﺍﻟﻮﺍﻗﻊ ۲ـ ﺍﻟﻒ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻣﺨﻮﻑ ﺳﭙﺎﻩ ﻇﻠﻤﺖ ﺭﻭﯼ ۲۰۹ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﻨﺎﯾﺘﺶ ﺳﻔﯿﺪ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺩﺭ
ﻃﯽ ۹ ﺭﻭﺯ ﺍﻧﻔﺮﺍﺩﯼ ﻭ ﺑﺎﺯﺟﻮﯾﯽ ﮔﻤﺎﻧﻢ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﺯﻣﯿﻨﻬﺎﯼ ﮐﻤﯿﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﺑﺘﺪﺍﯼ
ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻓﺠﺎﯾﻌﺶ ﻣﺤﺒﻮﺱ ﮔﺸﺘﻪ ﺍﻡ . ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺯﻧﺪﺍﻥ
ﮐﺜﯿﻒ ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﺯﯾﺮ ﻓﺸﺎﺭ ﻭ ﺍﻫﺎﻧﺖ ﻭ ﻓﺤﺎﺷﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪ ﮔﺰﺍﺭﺷﯽ ﺟﺎﻣﻊ
ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺍﺑﻌﺎﺩ ﺁﻥ ﺗﻮﺻﯿﻒ ﮔﺮﺩﺩ ﻓﻘﻂ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﺲ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ﺭﮐﯿﮏ ﺗﺮﯾﻦ ﻓﺤﺎﺷﯿﻬﺎﯼ
ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺟﻌﻔﺮﯼ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﮐﻮﺩﺗﺎﯼ ﺧﻮﻧﯿﻦ ۸۸ ﺳﭙﺎﻩ ، ﻓﺤﺎﺷﯿﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﺘﻘﺎﺑﻼ ﺣﻮﺍﻟﻪ ﺧﺎﻣﻨﻪ ﺍﯼ
ﻭ ﻧﻮﺍﻣﯿﺲ ﺑﺎﺯﺟﻮﯾﺎﻥ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ . ﺟﻤﻠﻪ ﻣﻌﺮﻭﻓﻢ : ﺍﯾﻦ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺩﺭ ﮐﻨﻪ ﺍﺳﻼﻡ ﻧﺎﺏ ﻣﺤﻤﺪﯼ
ﺩﺍﺭﺩ ﻭﺭﺑﻄﯽ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻣﺤﻤﺪ ﻧﺪﺍﺭﺩ .
ﻓﺸﺎﺭ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺟﻮﯾﻬﺎﯼ ﺯﻧﺪﺍﻥ ۲ ـ ﺍﻟﻒ ﺳﭙﺎﻩ ﺩﺭ ﺣﺪﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ۲۰۹ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻡ .
ﺍﻭﺑﺎﺷﺎﻥ ﺳﭙﺎﻩ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺯﺟﻮﯾﯽ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻭ ﺯﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﺗﺎﻗﻬﺎﯼ ﻣﺠﺎﻭﺭ ﺑﺎﺯﺟﻮﯾﯽ ﻣﯽ ﺷﺪﻧﺪ
ﭼﻨﺎﻥ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺣﯿﺪﺭﯼ ﻓﺮ ﻣﻌﺎﻭﻥ ﻣﺮﺗﻀﻮﯼ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ. ﺣﯿﺪﺭﯼ ﻓﺮ
ﺩﺭ ﺑﯿﺪﺍﺩﮔﺎﻩ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺗﯿﻢ ﻋﻤﻠﯿﺎﺗﯽ ۲۰۹ ﺭﺍ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺑﺰﻭﺭ ﺍﻧﮕﺸﺘﻢ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺍﺳﺘﺎﻣﭗ ﺯﺩﻩ
ﻭ ﺍﺛﺮ ﺍﻧﮕﺸﺘﻢ ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﻭﺭﻗﻪ ﺗﻔﻬﯿﻢ ﺍﺗﻬﺎﻡ ﺣﮏ ﮐﻨﻨﺪ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻣﻮﻓﻖ ﻧﺸﺪﻧﺪ.
ﺣﻘﯿﺮ ﺍﯾﻨﮏ ﻣﻔﺘﺨﺮ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ۴۰ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺷﺮﯾﻒ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﯼ ﺿﺪﺳﺘﻢ ﻣﯽ
ﺑﯿﻨﺪ . ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺑﺎ ﺷﺮﻓﺘﺮﯾﻦ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺿﺪ ﻇﻠﻢ ﻭ ﺑﯽ ﺩﺍﺩﮔﺮﯼ ﺧﺎﻣﻨﻪ ﺍﯼ ، ﺁﺭﯼ ﺳﺎﻟﻦ ۸ ﺍﺯ ﺑﻨﺪ
۸ ﺍﻭﯾﻦ ﻫﻢ ﺍﯾﻨﮏ ﻣﺤﻞ ﺍﺳﺘﻘﺮﺍﺭ ﻣﺎ ﺍﺳﺖ. ﺗﺒﻌﯿﺪﮔﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﺷﺮﻭﺭﻫﺎﯼ ﺑﻨﺪ ﻣﻌﺘﺎﺩﺍﻥ ﻣﺘﺎﺩﻭﻧﯽ ﺭﺍ
ﻧﯿﺰ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﻨﺪ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ . ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺍﯾﻦ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺩﺭ ﺭﺍﺳﺘﺎﯼ ﺟﻨﺎﯾﺖ
ﮐﻬﺮﯾﺰﮎ ﺑﻪ ﺍﺟﺮﺍ ﮔﺬﺍﺭﺩﻩ ﺷﺪﻩ، ﺭﮊﯾﻢ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺭﺍ ﺧﺪﺍﯾﺶ ﺑﯿﺎﻣﺮﺯﺩ ﮐﻪ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﺗﻔﮑﯿﮏ
ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺍﺟﺮﺍ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ.
ﺧﺎﻣﻨﻪ ﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﻧﺮﯾﺰﺗﺮﯾﻦ ﺟﺎﻧﻮﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﺧﻮﺩ ﻧﯿﺰ ﺳﺮﮔﯿﻦ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ .
ﺭﮊﯾﻤﯽ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﺫﮐﺮﻋﻨﻮﺍﻥ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺑﻪ ﻣﺨﺎﻟﻔﯿﻦ ﻭ ﺯﻧﺪﺍﻧﯿﺎﻥ ﻧﯿﺰ ﻭﺣﺸﺖ ﺩﺍﺭﺩ.
ﺑﺎ ﺗﻘﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﻋﺰﯾﺰ ﺯﻧﺪﺍﻧﯿﺎﻥ ﺳﯿﺎﺳﯽ،
ﺭﺿﺎ ﻣﮑﻌﯿﺎﻥ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺑﻪ ﺭﺿﺎ ﻣﻠﮏ
ﺑﻨﺪ ۸ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻭﯾﻦ
ﺩﯾﻤﺎﻩ ۱۳۹۴
ﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﯾﮏ ﺗﻦ ﺍﺯ ﻧﻮﮐﯿﺸﺎﻥ ﻣﺴﯿﺤﯽ ﺩﺭ
ﺍﯾﺎﻡ ﺟﺸﻦ ﻫﺎﯼ ﮐﺮﯾﺴﻤﺲ
ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺳﺮﻭﯾﺲ ﻫﺎﯼ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻭ ﺍﻣﻨﯿﺘﯽ
ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ ، ﺳﺮﮐﻮﺏ ﮐﻠﯿﺴﺎﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﮕﯽ
‏( ﻧﻮﮐﯿﺸﺎﻥ ﻣﺴﯿﺤﯽ‏) ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﯾﺎﻡ ﮐﺮﯾﺴﻤﺲ
ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﯾﮏ
ﺗﻦ ﺍﺯ ﻧﻮﮐﯿﺸﺎﻥ ﻣﺴﯿﺤﯽ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﺧﺒﺮ
ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ .
ﺑﻪ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺁﮊﺍﻧﺲ ﺧﺒﺮﯼ ﻣﺴﯿﺤﯿﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ ‏« ﻣﺤﺒﺖ
ﻧﯿﻮﺯ‏» ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺑﺎ ﺁﻏﺎﺯ ﺍﯾﺎﻡ ﺟﺸﻦ ﻫﺎﯼ ﮐﺮﯾﺴﻤﺲ ﻭ
ﺳﺎﻝ ﻧﻮ ﻣﺴﯿﺤﯽ، ﺧﺒﺮﻫﺎﯼ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ
ﺣﺎﮐﯽ ﺍﺳﺖ ﻣﺎﻣﻮﺭﺍﻥ ﺍﻣﻨﯿﺘﯽ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﯾﮏ
ﺗﻦ ﺍﺯ ﻧﻮﮐﯿﺸﺎﻥ ﻣﺴﯿﺤﯽ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ .
ﻋﺼﺮ ﺭﻭﺯ ﭼﻬﺎﺭﺷﻨﺒﻪ ۲ ﺩﯼ ﻣﺎﻩ ۱۳۹۴ ‏( ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﺎ
۲۳ ﺩﺳﺎﻣﺒﺮ ۲۰۱۵ ‏) ﭼﻬﺎﺭ ﺗﻦ ﺍﺯ ﻣﺎﻣﻮﺭﺍﻥ ﻟﺒﺎﺱ
ﺷﺨﺼﯽ ﻃﯽ ﺍﻗﺪﺍﻣﯽ، ﻧﻮﮐﯿﺶ ﻣﺴﯿﺤﯽ ‏« ﻣﯿﺜﻢ
ﺣﺠﺘﯽ ‏» ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﺑﺮﺧﯽ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺑﺎ ﻧﺎﻡ
‏( ﺳﺮﻭﺵ ‏) ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻨﺰﻝ ﭘﺪﺭﯼ ﺍﺵ
ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ .
ﺍﯾﻦ ﻣﻨﺒﻊ ﺁﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﻣﺤﺒﺖ ﻧﯿﻮﺯ ﮔﻔﺖ ؛ ﺍﯾﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻟﺒﺎﺱ
ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺎﻣﻮﺭﺍﻥ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ
ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﺑﺎ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﺮﮔﻪ ﺍﯾﯽ
ﺑﻪ ﭘﺪﺭ “ ﻣﯿﺜﻢ ﺣﺠﺘﯽ” ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﺮﮔﻪ
ﺣﮑﻢ ﺗﻨﻔﯿﺘﺶ ﻭ ﺑﺎﺯﺭﺳﯽ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﭘﺲ
ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﺎﻣﻮﺭﺍﻥ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﺪﻧﺪ.
ﻣﺎﻣﻮﺭﺍﻥ ﻟﺒﺎﺱ ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﭼﻬﺎﺭ ﻧﻔﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺑﺪﻭ
ﻭﺭﻭﺩ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﻧﻮﮐﯿﺶ ﻣﺴﯿﺤﯽ ‏« ﻣﯿﺜﻢ
ﺣﺠﺘﯽ‏» ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ . ﻣﺎﻣﻮﺭﺍﻥ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺎﻥ
ﻣﯿﺜﻢ ﺩﺳﺘﺒﻨﺪ ﺯﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺟﺎ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﭼﺸﻤﺎﻥ
ﻧﮕﺮﺍﻥ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﭼﻨﺪ ﺳﯿﻠﯽ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺯﺩﻧﺪ.
ﻣﺎﻣﻮﺭﺍﻥ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺑﻄﻮﺭ ﮐﺎﻣﻞ ﺍﻗﺪﺍﻡ
ﺑﻪ ﺗﻔﺘﯿﺶ ﻭ ﺑﺎﺯﺭﺳﯽ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ .
ﺍﯾﻦ ﻣﻨﺒﻊ ﺁﮔﺎﻩ ﺩﺭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺍﻓﺰﻭﺩ؛ ﻣﺎﻣﻮﺭﺍﻥ ﭘﺲ ﺍﺯ
ﺑﺎﺯﺭﺳﯽ، ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﻭﺳﺎﯾﻞ ﺷﺨﺼﯽ ﻣﯿﺜﻢ ، ﺍﻋﻢ ﺍﺯ
ﺗﻌﺪﺍﺩ ﭼﻨﺪ ﺟﻠﺪ ﮐﺘﺎﺏ ﻣﻘﺪﺱ ، ﺳﺮﻭﺩﻧﺎﻣﻪ ﻣﺴﯿﺤﯽ ،
ﺑﺮﮔﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺟﺰﻭﺍﺕ ﺗﻌﻠﯿﻤﯽ ﺍﻟﻬﯿﺎﺕ ﻣﺴﯿﺤﯽ ، ﻭ
ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ ﻭ ﺗﻠﻔﻦ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺿﺒﻂ ﻭ
ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺩﻧﺪ .
ﻣﺎﻣﻮﺭﺍﻥ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺣﺘﯽ ﺩﺭﺧﺖ ﮐﺮﯾﺴﻤﺲ ﺭﺍ ﮐﻪ
ﺑﻤﻨﺎﺳﺒﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﯾﺎﻡ، ﺯﺍﺩ ﺭﻭﺯ ﺗﻮﻟﺪ ﻋﯿﺴﺎﯼ ﻣﺴﯿﺢ،
ﺁﺭﺍﺳﺘﻪ ﻭ ﺗﺰﺋﯿﯿﻦ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺿﺒﻂ ﮐﺮﺩﻧﺪ . ﺩﺭ
ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻧﻘﺎﻁ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﯾﺎﻣﯽ
ﺧﺮﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﺩﺭﺧﺖ ﮐﺮﯾﺴﻤﺲ ﺍﻣﺮﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﺘﺪﺍﻭﻝ
ﻭ ﺟﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
ﻟﺒﺎﺱ ﺷﺨﺼﯽ ﻫﺎ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺿﻤﻦ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ
ﻣﯿﺜﻢ ، ﺧﻮﺍﻫﺎﻥ ﻋﺪﻡ ﺧﺒﺮ ﻭ ﺍﻃﻼﻉ ﺭﺳﺎﻧﯽ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﯾﻦ
ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺗﻮﺳﻂ ﺁﻧﻬﺎ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺁﻥ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﺑﻪ ﺿﺒﻂ
ﺗﻠﻔﻦ ﻫﺎﯼ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ .
ﻣﺎﻣﻮﺭﺍﻥ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﭘﺮﺳﺶ ﭘﺪﺭ ﻭ
ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯿﺜﻢ ﮐﻪ ﻭﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﺠﺎ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺮﺩ ﺟﻮﺍﺑﯽ
ﻧﺪﺍﺩﻩ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﭘﺎﺳﺦ ﺍﮐﺘﻔﺎ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﯿﺜﻢ
ﺧﻮﺩ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺗﻤﺎﺱ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﺮﻓﺖ !
ﻋﻠﯿﺮﻏﻢ ﮔﺬﺷﺖ ﺷﺶ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﺍﯾﻦ ﻧﻮﮐﯿﺶ
ﻣﺴﯿﺤﯽ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﺯ ﻣﮑﺎﻥ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﯼ ﻭ ﺳﻼﻣﺖ ‏« ﻣﯿﺜﻢ
ﺣﺠﺘﯽ‏» ﺧﺒﺮﯼ ﺗﺎﮐﻨﻮﻥ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺮﺱ ﻧﯿﺴﺖ.
ﻻﺯﻡ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭﯼ ﺍﺳﺖ ‏« ﻣﯿﺜﻢ ﺣﺠﺘﯽ ‏» ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ
ﻓﻌﺎﻻﻥ ﻧﻮﮐﯿﺶ ﻣﺴﯿﺤﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺰ
ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮﯼ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﻧﺎﻣﻪ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ .
ﻭﯼ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺰ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺍﺳﻔﻨﺪ ﻣﺎﻩ ﺳﺎﻝ
۱۳۹۰ ﺷﻤﺴﯽ ‏( ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﺎ ﻓﻮﺭﯾﻪ ۲۰۱۲
ﻣﯿﻼﺩﯼ ‏) ﺩﺭ ﭘﯽ ﺭﺧﺪﺍﺩ ﻣﻮﺝ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﺟﻤﻌﯽ ﺍﺯ
ﻣﺴﯿﺤﯿﺎﻥ ﺑﺸﺎﺭﺗﯽ ﺩﺭ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ، ﻫﻢ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺎ
ﺩﺳﺘﮕﯿﺮﯼ ﮐﺸﯿﺶ “ﺣﮑﻤﺖ ﺳﻠﯿﻤﯽ” ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﺷﺪﻩ
ﺑﻮﺩ. ﺍﯾﻦ ﻧﻮﮐﯿﺶ ﻣﺴﯿﺤﯽ ﻧﯿﺰ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺎﯾﺮﯾﻦ ﭘﺲ ﺍﺯ
ﮔﺬﺭﺍﻧﺪﻥ ﺣﺪﻭﺩ ﺩﻭ ﻣﺎﻩ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ، ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺥ ۱۱
ﺍﺭﺩﯾﺒﻬﺸﺖ ﻣﺎﻩ ۱۳۹۱ ‏( ۳۰ ﺍﭘﺮﯾﻞ ۲۰۱۲ ‏) ﺑﺎ ﻗﺮﺍﺭ
ﻭﺛﯿﻘﻪ ﺑﻄﻮﺭ ﻣﻮﻗﺖ ﺁﺯﺍﺩ ﺷﺪ .
ﺟﻤﻠﻪ ﻧﻮﮐﯿﺸﺎﻥ ﻣﺴﯿﺤﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺁﻧﺎﻥ
ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺑﻪ ۱۳ ﺗﻦ ﻣﯽ ﺭﺳﯿﺪ ، ﺍﯾﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﻪ ﺍﺗﻬﺎﻡ
ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻭ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯼ ﻣﺴﯿﺤﯽ ، ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺭ ﮐﻠﯿﺴﺎﻫﺎﯼ
ﺧﺎﻧﮕﯽ ، ﺗﺒﻠﯿﻎ ﻭ ﺗﺮﻭﯾﺞ ﻣﺴﯿﺤﺖ ، ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﯼ ﮐﺘﺎﺏ
ﻣﻘﺪﺱ ﻭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﻬﺎﯼ ﻣﺴﯿﺤﯽ ﺩﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯ
ﮐﺸﻮﺭ، ﺑﺎﺭﻫﺎ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺎﺯﺟﻮﯾﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ.
ﻻﺯﻡ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺎﻩ ﺩﺳﺎﻣﺒﺮ ﻭ ﺍﯾﺎﻡ
ﮐﺮﯾﺴﻤﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺴﯿﺤﯿﺎﻥ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺩﻧﯿﺎ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭ ﯾﮏ
ﺭﻭﯾﺪﺍﺩ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ ، ﮐﺮﯾﺴﻤﺲ ﺯﺍﺩ ﺭﻭﺯ ﺗﻮﻟﺪ ﻋﯿﺴﯽ
ﻣﺴﯿﺢ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺳﺎﻟﻪ ﻣﺴﯿﺤﯿﺎﻥ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺩﻧﯿﺎ
ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻠﯿﺴﺎﻫﺎ
ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﯾﻤﺎﻧﺪﺍﺭﺍﻥ ﺑﻪ ﺟﺸﻦ ﻭ ﺷﺎﺩﯼ ﻭ ﺷﮑﺮﮔﺰﺍﺭﯼ
ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﻧﺪ، ﺍﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺴﯿﺤﯿﺎﻥ ﺑﻮﯾﮋﻩ ﻧﻮﮐﯿﺸﺎﻥ
ﻣﺴﯿﺤﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺳﺎﯾﻪ ﺗﻬﺪﯾﺪﺍﺕ ﺩﺳﺘﮕﺎﻫﻬﺎﯼ
ﺍﻣﻨﯿﺘﯽ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ، ﮐﺮﯾﺴﻤﺲ ﻭﺳﺎﻝ ﻧﻮ، ﺭﻧﮓ
ﻭ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﺍﺭﺩ.
ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺳﯽ ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺘﻪ، ﮐﻠﯿﺴﺎﯼ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺯﺑﺎﻥ ﻭ
ﻣﺴﯿﺤﯿﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻬﺎﯼ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻤﺎﻧﺸﺎﻥ
ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺍﻧﺪ. ﻣﺴﯿﺤﯿﺎﻥ ﺑﺸﺎﺭﺗﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ
ﺑﻄﻮﺭ ﻓﺰﺍﯾﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﺩﺭ ﻣﻌﺮﺽ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮﯼ ﻭ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ
ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩﺳﺮﺍﻧﻪ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ .
ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﻭ ﺳﺮﻭﯾﺲ ﻫﺎﯼ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ
ﻭ ﺍﻣﻨﯿﺘﯽ، ﺳﺮﮐﻮﺏ ﮐﻠﯿﺴﺎﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﮕﯽ ‏( ﻧﻮﮐﯿﺸﺎﻥ
ﻣﺴﯿﺤﯽ ‏) ﺭﺍ ﺑﻮﯾﮋﻩ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﯾﺎﻡ ‏(ﮐﺮﯾﺴﻤﺲ ‏) ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ
ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ

۱۳۹۴ دی ۶, یکشنبه

این هم ازبزرگ مملکت
درودبرتو ای ایمان دار.
مسلمان از مسلمان بودن فقط کشتن انسان را خوب میدان ودیگر هیچ؟؟؟؟
اگر جز حقیقت غیر از این باشد؟
ایا درست هست این چنین؟؟
ایران جاوید.
این هم از دین دار ما.
شاه ایران؟؟

ایران 1400سال پیش.

ممنوعیت برگزاری مراسم عمومی کریسمس در برونئ

برونئی جشن های کریسمس عمومی و استفاده از کلاه پاپانوئل را ممنوع اعلام کرد!به گزارش خبرگزاری صدای مسیحیان ایران(Vocir) کشور ۴۲۰ هزار نفری برونئی که ۳۲% آن را غیر مسلمانان تشکیل میدهند،اعلام کرده است که مسیحیان برای برگزاری جشن های کریسمس میبایست از حضور مسلمانان جلوگیری کنند و از برگزاری آن به صورت عمومی خودداری کنند.به گزارش  پایگاه خبری استرالیا Sydney Morning Herald رهبران گروه های اسلامی در این کشور نفت خیز و ثروتمند،در نماز جمعه گفته اند با توجه به فرمان دولت که در سال گذشته بخشنامه ای مبنی بر ممنوعیت جشن های کریسمس صادر کرده بود طی بخشنامه ای هم که در روزنامه  برونئی تایمز  شده ،حضور مسلمانان در این مراسم آنها را گمراه و به ایمان اسلامی آنان ضربه وارد میکند!همچنین در این  بیانیه آمده است غیر مسلمانان با برگزاری آشکار جشن های کریسمس اعم از روشن کردن شمع ، قرار دادن درخت کریسمس، خواندن سرود های پرستشی مسیحی ، ارسال تبریک کریسمس  قانون منع تبلیغ دین غیر از اسلام را  نقض کرده و مشمول قانون مجازات میشوند.و خطاب به مسلمانان گفته اند که از حضور در این مراسم خود داری کنید، تا بر ایمان اسلامیتان خدشه وارد نکند.سال گذشته نیز در همین رابطه اسلامگرایان به رستورانها و ساختمان هایی  که دکوراسیون کریسمس را داشتند حمله کردنداجرای قوانین مجازات جدید و سخت برای اولین بار در اکتبر سال ۲۰۱۳ از سوی سلطان حسین البلقیه پادشاه این کشور اعلام شد.تحمیل و محدودیت آزادی مذهب برای غیر مسلمانان در قانون این کشور شامل بیان آموزه های مذهبی و تبلیغات دینی چاپ و نشر کتب مذهبی و حتی صحبت کردن در مورد اعتقاد شخصی غیر مسلمانان با مسلمانان نیز می باشد و حتی تخلفات جزئی از این قبیل با جریمه های سنگین و در برخی موارد مجازات زندان و یا حد اسلامی روبرو می باشد .اسلام از دیرباز مذهب رسمی برونئی بوده و ممنوعیت سنگینی در فروش و یا مصرف الکل و رعایت قوانین اسلامی از جمله پوشش و مسایل شخصی و خانوادگی داشته،اما مقررات جدید سال ۲۰۱۳ مجازات های سنگینی برای تخلفات اسلامی داشته همچنین مجازات های سنگسار 

ممنوعیت برگزاری مراسم عمومی کریسمس در برونئ

برونئی جشن های کریسمس عمومی و استفاده از کلاه پاپانوئل را ممنوع اعلام کرد!به گزارش خبرگزاری صدای مسیحیان ایران(Vocir) کشور ۴۲۰ هزار نفری برونئی که ۳۲% آن را غیر مسلمانان تشکیل میدهند،اعلام کرده است که مسیحیان برای برگزاری جشن های کریسمس میبایست از حضور مسلمانان جلوگیری کنند و از برگزاری آن به صورت عمومی خودداری کنند.به گزارش  پایگاه خبری استرالیا Sydney Morning Herald رهبران گروه های اسلامی در این کشور نفت خیز و ثروتمند،در نماز جمعه گفته اند با توجه به فرمان دولت که در سال گذشته بخشنامه ای مبنی بر ممنوعیت جشن های کریسمس صادر کرده بود طی بخشنامه ای هم که در روزنامه  برونئی تایمز  شده ،حضور مسلمانان در این مراسم آنها را گمراه و به ایمان اسلامی آنان ضربه وارد میکند!همچنین در این  بیانیه آمده است غیر مسلمانان با برگزاری آشکار جشن های کریسمس اعم از روشن کردن شمع ، قرار دادن درخت کریسمس، خواندن سرود های پرستشی مسیحی ، ارسال تبریک کریسمس  قانون منع تبلیغ دین غیر از اسلام را  نقض کرده و مشمول قانون مجازات میشوند.و خطاب به مسلمانان گفته اند که از حضور در این مراسم خود داری کنید، تا بر ایمان اسلامیتان خدشه وارد نکند.سال گذشته نیز در همین رابطه اسلامگرایان به رستورانها و ساختمان هایی  که دکوراسیون کریسمس را داشتند حمله کردنداجرای قوانین مجازات جدید و سخت برای اولین بار در اکتبر سال ۲۰۱۳ از سوی سلطان حسین البلقیه پادشاه این کشور اعلام شد.تحمیل و محدودیت آزادی مذهب برای غیر مسلمانان در قانون این کشور شامل بیان آموزه های مذهبی و تبلیغات دینی چاپ و نشر کتب مذهبی و حتی صحبت کردن در مورد اعتقاد شخصی غیر مسلمانان با مسلمانان نیز می باشد و حتی تخلفات جزئی از این قبیل با جریمه های سنگین و در برخی موارد مجازات زندان و یا حد اسلامی روبرو می باشد .اسلام از دیرباز مذهب رسمی برونئی بوده و ممنوعیت سنگینی در فروش و یا مصرف الکل و رعایت قوانین اسلامی از جمله پوشش و مسایل شخصی و خانوادگی داشته،اما مقررات جدید سال ۲۰۱۳ مجازات های سنگینی برای تخلفات اسلامی داشته همچنین مجازات های سنگسار و قطع عضو بشدت افزایش یافته است.

اقلیت‌های دینی ایرانی سهمی در مجلس خبرگان رهبری ندارند

ثبت نام از داوطلبان نامزدی انتخابات مجلس خبرگان رهبری در حالی به پایان رسید که کسی از اقلیت‌های دینی به رسمیت شناخته شده در ایران برای نامزدی در انتخابات این مجلس ثبت نام نکرده است.به گزارش «محبت نیوز» بر اساس اصل ۱۳ قانون اساسی “ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیت‌های دینی شناخته می‌شوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل می‌کنند”.کارن خانلری، نماینده ارامنه شمال ایران در مجلس شورای اسلامی می‌گوید که در ۴ دوره گذشته مجلس خبرگان رهبری، هیچ نماینده‌ای از اقلیت‌های دینی حضور نداشته است.در مجلس خبرگان قانون اساسی که پس از انقلاب ایران برای تدوین قانون اساسی تشکیل شد، اقلیت‌های دینی ارامنی، کلیمی و زرتشتی ۴ نماینده داشتند.به گفته بی بی سی،  عزیز دانش راد نماینده کلیمیان، رستم شهزادی نماینده زرتشتیان، هرایر خالاتیان و سرگن بین اوشانا کوگ تپه نمایندگان ارامنه در مجلس خبرگان قانون اساسی بودند. هیچ یک از این ۴ نفر در حال حاضر در قید حیات نیستند. اما تأثیر حضور آنها در تدوین قانون اساسی را می‌توان در اصل ۶۴ قانون اساسی مشاهده کرد. بر اساس این اصل اقلیت‌های دینی ۵ نماینده در مجلس شورای اسلامی دارند: “زرتشتیان و کلیمیان هر کدام یک نماینده و مسیحیان آشوری و کلدانی مجموعن یک نماینده و مسیحیان ارمنی جنوب و شمال هر کدام یک نماینده انتخاب می‌کنند”.اما چرا در مجلس خبرگان رهبری که وظیفه تعیین و رهبر و نظارت بر عملکرد او را بر عهده دارد هیچ یک از اقلیت‌های دینی حضور ندارند؟کارن خانلری، نماینده ارامنه شمال کشور در مجلس شورای اسلامی می‌گوید که حتی در مجلس بعد از انقلاب مشروطه هم اقلیت‌های دینی، نماینده داشته‌اند هرچند که “به صورت مستقیم نبوده و نمایندگی‌شان را به مجتهدین شیعه داده بودند. مثلن نمایندگی کلیمیان با آیت‌الله بهبهانی و نمایندگی ارامنه با آیت‌الله طباطبایی بوده است”.آقای خانلری می‌گوید: “در مجلس خبرگانی که قانون اساسی می‌نوشت نماینده داشتیم ولی برای مجلس خبرگان، من فکر می‌کنم چون مسئله برمی‌گردد به تعیین رهبری، آن طور که در قانون آمده مجتهدین باید جمع شوند. رهبر علاوه بر رهبری انقلاب یک موضوع کاملن مذهبی است و فکر می‌کنم برای تعیین یا تصمیم‌گیری درباره مسائل رهبری، مجتهدین مذهب شیعه باید جمع شوند”.بر اساس اصول ١٠٧ و ١٠٨ قانون اساسی ایران، “اشتهار به دیانت و وثوق و شایستگی اخلاقی، اجتهاد در حدی که قدرت استنباط بعضی مسائل فقهی را داشته باشد و بتواند ولی‌فقیه واجد شرایط رهبری را تشخیص دهد، بینش سیاسی و اجتماعی و آشنایی با مسائل روز، معتقد بودن به نظام جمهوری اسلامی ایران، نداشتن سوابق سوء سیاسی و اجتماعی” شرایطی است که نامزدهای مجلس خبرگان باید داشته باشند.یوناتن بت کلیا، نماینده اقلیت دینی آشوری و کلدانی در مجلس شورای اسلامی می‌گوید: “افرادی که برای مجلس خبرگان انتخاب می‌شوند، اکثرن افرادی آگاه به فقه اسلامی هستند و ما نداریم افرادی را که در فقه اسلامی بتوانند صحبت‌هایی داشته باشند”.او می‌گوید: “[بحث مجلس خبرگان] بحث رهبری است و بحثی [از حضور اقلیت‌های دینی] به آن صورت در قانون اساسی نبوده و چیزی هم پیش‌بینی نشده. حالا شاید در آینده صحبت‌هایی بشود و تغییری حاصل شود”.آمار دقیقی از جمعیت اقلیت‌های دینی در ایران وجود ندارد، اما این جمعیت هر میزان که باشد هیچ نقشی در تعیین رهبر جمهوری اسلامی که وظیفه اعضای مجلس خبرگان رهبری است ندارد.هاشم هاشم زاده هریسی، نماینده مجلس خبرگان رهبری می‌گوید که اگر از اقلیت‌های دینی هم در خبرگان وجود داشته باشند، اشکالی ندارد، اما به شرطی که فقاهت را بشناسند و فقیه باشند: “مجلس خبرگان کارهای اجرایی و نظارتی خاصی ندارد. وظیفه مجلس خبرگان، شناختن رهبر و معرفی او است، همین اندازه. رهبری هم چون شرطش فقاهت است و تخصصی است باید کسانی باشند که فقه شناس باشند، یعنی موضوع خبرگان فقیه شناسی است و معرفی فقیه که غیر فقها نمی‌شناسند. از هر دینی هم باشد فقاهت را بشناسد و بتواند فقیه را بشناسد اشکالی ندارد تبعیض و تفاوتی نیست. یک زرتشتی یا یک اقلیت دینی دیگر اگر رفته تخصص فقه خوانده اشکالی ندارد، فقیه شده و می‌رود شورای نگهبان امتحان می‌دهد قبول شود اشکالی ندارد. اما اگر فقیه نباشد نمی‌شود”

مسئول اعزام با لحنی گستاخانه و توهین‌آمیز گفت که لازم نیست شما از شرع بگویید، شما اگر مسلمان بودید که جایتان زندان اوین نبود

مسئول اعزام با لحنی گستاخانه و توهین‌آمیز گفت که لازم نیست شما از شرع بگویید، شما اگر مسلمان بودید که جایتان زندان اوین نبود

در تاریخ ١٣ مهرماه، جهت اعزام به بیمارستان، برای بازرسی رفتیم. به مأمور زن، گفتم که من احتمالاً نوار قلب و اکو خواهم داشت، لطفاً وقتی لباس‌هایم را در می‌آورم، پشت پارتیشن تشریف نیاورید. خانم مآمور گفت که ما باید بیاییم. تقاضا کردم پیش سرهنگ برویم تا مشکل حل شود. ایشان تشریف نداشتند. به جانشین ایشان توضیح دادم و گفتم که این کار اخلاقاً و شرعاً درست نیست.   مسئول اعزام با لحنی گستاخانه و توهین‌آمیز گفت که لازم نیست شما از شرع بگویید، شما اگر مسلمان بودید که جایتان زندان اوین نبود. او سپس با الفاظ و رفتار توهین‌آمیز به صحبت‌های خود ادامه داد.بنده به دلیل شرایط بد و نامساعد شدن حالم به بند برگشتم و یک روز بعد، دوباره دچار تشنج و حمله عصبی شدم. همبندیان عزیزم من‌را از طبقه دوم تا جلوی در بند، در طبقه اول روی دست آوردند؛ چون هیچ وسیله‌ای در بند وجود ندارد. بعد سوار آمبولانس کردند که در انتهای آمبولانس بسته نمی‌شد و تقریباً قسمت انتهای برانکارد که سر من در آن قسمت قرار داشت، لای در نیمه باز آمبولانس بود که من در همان حال بسیار بد، نگران افتادن به بیرون بودم.بهداری اوین به طور اورژانس، اعزام به بیمارستان امام خمینی را هماهنگ کرد. روی برانکارد آمبولانس دراز کشیدم. ناگهان یک مأمور نظامی زن و دو مأمور مرد با دست‌بند و پابند بالای سر من ایستادند. دست‌هایم را بغل کردم و گفتم که اجازه نمی‌دهم تا دست‌بند بزنید، چون واقعاً حالم خوب نیست، پس توان فرار کردن ندارم، شما هم که چهار نفر در داخل آمبولانس هستید، پس دست‌بند زدن برای چیست؟ خانم نظامی می‌گفت، حتی اگر کما هم بروید ما دست‌بند می‌زنیم و دست‌بند را زد. خیلی عصبی بودم و بر اثر فشار عصبی که علاوه بر تشنج داشتم، دچار حمله عصبی دیگر شدم که ناچار شدند آمبولانس را چند دقیقه کنار اتوبان متوقف کنند. وقتی از آمبولانس روی برانکارد بیمارستان قرار گرفتم، دوباره دست‌بد را زدند و در تمام مراحل بیمارستان از ابتدا تا خروج از بیمارستان دست‌بند بر دست من و متصل به برانکارد بود و فقط زمانی که زیر دستگاه سی‌تی‌اسکن می‌رفتم به دلیل آهنی بودن دست‌بند، آن را باز کردند.پزشک متخصص مغز و اعصاب بالای سرم آمد و توضیح داد که تشنج عصبی کردم و باید تا صبح تحت مراقبت باشم و ٣ روز بستری شوم تا بررسی شود. با توجه به سابقه بیماری که از سلول‌های انفرادی در بند ٢٠٩ در سال ٨٩ تاکنون داشتم و با توجه به اعمال شرایط امنیتی سخت از جمله دست‌بند، از دکتر خواستم تا با رضایت خودم، ترخیص‌ام کند و پزشک محترم با یک نامه مبنی بر اینکه بیمار باید به پزشکان معالج خود مراجعه کند، برگه ترخیص را امضا کرد.پس از گذشت ۵ روز بالاخره در بیمارستان، بستری شدم. از زمان اعزام، دست‌بند به دستانم زده شد؛ حتی زمانی که پزشک معاینه‌ام می‌کرد. حتی وقتی فشار خونم را می‌گرفتند، دست‌بند من باز نشد. وقتی وارد اتاق شدیم، بلافاصله دست‌بند به دست من و سپس به تختخواب زده شد که نمی‌توانستم به راحتی بنشینم یا دراز بکشم.بر اثر فشار عصبی که وارد شده بود، لحظه به لحظه حالم بدتر می‌شد. در مقابل اعتراض و خواهش من، هیچ توجهی نمی‌شد. از ١٩ مهرماه تا ٢٧ مهرماه (طی ٩ روز) ممنوع الملاقات حتی با پدر و مادرم بودم. اجازه بیرون آمدن از اتاق را نداشتم و فقط روی تخت بودم و فقط به دستشویی می‌رفتم. همراه داشتن پول ممنوع بود و خودشان هم حتی از میوه‌هایی که در بند داشتم برایم نمی‌آوردند و جز غذای بیمارستان، چیزی برای خوردن نداشتم. در اتاق بسته بود و پرده‌ها را می‌کشیدند.دو روز پس از بستری شدن، در اتاق آنژیو حالم به‌هم خورد. لذا روز بعد به دستور پزشک معالج، یکی از خانم‌های کمک بهیار آمدند تا من را حمام ببرند و موهایم را بشویند و برای نوار مغز آماده کنند. خانم نظامی بلافاصله به آقای سرهنگ زنگ زد و کسب تکلیف کرد. ایشان هم دستور اکید دادند که خانم مأمور باید در حمام حضور داشته باشند. من در اعتراض به چنین تصمیم و رفتار دون شأن انسانی، با همه لباس‌هایم زیر دوش رفتم و خانم مأمور هم حضور داشتند. ٢۶ مهرماه آقای سرهنگ به اتاقم آمدند. از ایشان تقاضا کردم وقتی برای معاینات یا مراحلی از معالجات، به محل‌هایی می‌رویم که نیاز است تا بخشی از لباس‌هایمان را درآوریم، لطفاً خانم‌های مأمور نظامی پس از دیدن محل یا هر اقدام دیگر، در آن محل حضور نداشته باشند و ما در حضور مأموران معاینه یا معالجه نشویم که ایشان هم پذیرفتند.٢٨ مهر تا ١٢ ظهر ٢٩ مهر برای انجام آندرسکوپی و کلونوزکوپی آماده شدم که نه تنها نباید چیزی می‌خوردم بلکه باید ۴ لیتر مواد پاک کننده دستگاه گوارش نیز استفاده می‌کردم. بالاخره ساعت یک وارد اتاق عمل شدیم. خانم مأمور هم وارد شد. بنده از ایشان خواهش کردم تا پشت در اتاق عمل بایستند و ایشان ضمن صحبت با آقای سرهنگ گفتند که من داخل اتاق عمل می‌ایستم و من دقیقاً لحظه آخر که مواد بیهوشی را تزریق می‌کردند از اتاق عمل بیرون آمدم و تا عصر هم معطل شدم تا شاید موافقت کنند و نشد. با آقای سرهنگ تلفنی صحبت کردم و توضیح دادم و خواهش کردم اجازه بدهند خانم مأمور داخل اتاق عمل نشود تا من هم بتوانم به معالجه خودم بپردازم. ایشان دوباره قول دادند که خانم مامور بیرون خواهد ایستاد و شما دوباره این مرحله را انجام دهید. این مرحله از ساعت ٩ صبح ٢ آبان تا ١٢ ظهر ٣ آبان طول کشید و وقتی آماده رفتن به اتاق عمل شدیم، دوباره سرهنگ دستور داد که مأمور زن در حین انجام کلونوزکوپی در داخل اتاق عمل بایستد و من هم از رفتن به اتاق عمل سرباز زدم.پزشک معالج اینجانب تلفنی با آقای سرهنگ صحبت کردند که ما باید نمونه برداری کنیم و این مرحله برای معالجه بیمار ضروری است و این عمل در اتاق عمل اتفاق خواهد افتاد که محیط استرلیزه‌ای است که فقط پزشک و پرستار حضور دارند و خواهش کردند که اجازه این عمل پزشکی داده شود. اما حتی با حضور بازرسان نظامی هم اجازه این عمل داده نشد و من برای دومین بار از ادامه معالجه خود محروم شدم.جناب آقای دادستانبه این ترتیب اینجانب اعتراض شدید خود را نسبت به رفتارهای غیرقانونی و غیر شرعی و غیر انسانی صورت گرفته اعلام می‌دارم و از آن مقام قضائی محترم تقاضای رسیدگی فوری دارم.۱- اجباری بودن دست‌بند و پابند برای زندانیان سیاسی که حضرتعالی بیش از هر فرد دیگری مستحضرید که نه تنها حاضر به فرار نبوده بلکه حتی با احضارهای تلفنی خود را به زندان اوین معرفی کرده‌اند، امری بی‌دلیل و آزاردهنده است. به‌ویژه اینکه برای بیماران که در حال اعزام شدن به پزشک یا بستری شدن در بیمارستان‌ها هستند، این مسئله موجب تشدید بیماری و فشار جسمی و روانی بر فرد بیمار می‌شود.به راستی به چه دلیل و با چه منطقی، ١۵ مهر در حین اعزام اورژانسی، در داخل آمبولانس و بعد در اورژانس بیمارستان امام خمینی، چندین ساعت دست‌بند به دست‌های من و تختخواب و برانکارد زده شد که خود موجب بروز یک حمله عصبی دیگر در داخل آمبولانس شد؟ آیا دست‌بند زدن به بیماری که با تشنج‌های عصبی مکرر قادر به ایستادن نیست، خود رفتاری غیر انسانی و شکنجه‌ای آشکار نیست؟ به چه دلیل معاینه اینجانب توسط پزشک در تاریخ ١٩ مهر در اورژانس بیمارستان، با دست‌بند انجام شد و حتی توجهی به درخواست پزشک هم نشد.۲- اینجانب ١٣ مهرماه به دلیل اصرار مامور نظامی برای حضور در محل انجام نوار قلب و اکو، از معاینه و معالجه و اعزام خود به بیمارستان صرف نظر کردم و چنانچه توضیح دادم آندرسکوپی، کلونوزکوپی و نمونه‌برداری من در تاریخ های ٢٩ مهر و ٣ آبان به دلیل اصرار حضور مامور نظامی در اتاق عمل انجام نشد و بخش مهمی از معالجه صورت نپذیرفت. در هر سه مورد اعلام کردم زمانی‌که برای معاینه یا معالجه یا عمل، ناچار به درآوردن لباس هستم، جز پزشک معالج، حضور هیچ فرد نظامی را قبول نخواهم کرد و باید به حریم مابین پزشک و بیمار احترام بگذارید و این اقدام شما شرعا، اخلاقا و قانونا مشکل دارد.جناب دادستان بنده ضرورت حضور مامور نظامی- امنیتی در حمام، اتاق عمل ( کلونوزکوپی ) یا مراحلی از معاینه که بیمار ناگزیر به درآوردن لباس‌هایش است را نه تنها درک نمی‌کنم و عملی خلاف رفتار انسانی می‌دانم، بلکه اصرار بر آن توسط ماموران نظامی برای بیماری که به‌هیچ عنوان حاضر به پذیرش آن نیست را آزار روحی و روانی می‌دانم که حتی حاضر است از درمان و معالجه خود صرف‌نظر کند.بارها شاهد بوده‌ایم که در برخی کشورها، نیروهای نظامی- امنیتی برای تحقیر زندانی از لخت و عریان کردن زندانیان (به ویژه زندانیانی که اعتقادات و سنت‌هایی در این زمینه دارند) به‌عنوان شکنجه استفاده کرده‌اند که این امر به‌عنوان شکنجه در افکار عمومی و محافل حقوق بشری طرح شده است.حال سئوال بنده از حضرتعالی به‌عنوان دادستان محترم این است که نیروهای نظامی- امنیتی با چه مجوزی حق ورود به حریم‌هایی چون حمام، اتاق عمل (که حتی لباس‌های زیر را در می‌آورند) و اتاق‌های معاینه که لباس‌ها (زیر و رو) را در می‌آورند، پیدا می‌کنند و با چه مجوزی با اصرار خود در چنین مکان‌هایی که به‌هیچ عنوان امکان فرار زندانی نمی‌رود، مانع تداوم معالجه زندانیان بیمار می‌شوند؟ آیا از نظر جنابعالی چنین برخوردهایی قانونی، انسانی و شرعی است؟نیک مستحضرید که دختران ۶،٧ ساله دبستانی به دلیل آموزش و حفظ عفاف ملزم به سرکردن مقنعه هستند، اکنون باید پرسید که چنین رفتاری با زندانیان خلاف عفت عمومی نیست؟ یا اینکه عفاف و حجاب کارکردی سرکوبگرایانه علیه زنان در جامعه ایران دارد؟۳- در تاریخ ۴ آبان ماه به طور ناگهانی ماموران نظامی- امنیتی با حضور در اتاق من در بیمارستان، دستور دادند که وسایلم را جمع کنم تا به بیمارستان بقیه الله برویم و من طی نامه‌ای به ریاست زندان اوین اعلام کردم که به هیچ عنوان حاضر به بستری شدن در بیمارستان بقیه الله نیستم و اگر ماندن من در این بیمارستان ممکن نیست، ٢۴ ساعت مهلت بدهید تا نسخه‌های پزشکی‌ام را تحویل بگیرم. در تاریخ ۶ آبان ماه به زندان اوین بازگشتم. اما بخشی از معالجاتم از جمله آندروسکوپی، کلونوزکوپی و نمونه برداری انجام نشد و طبق دستور کتبی پزشک معالجم، ضرورت دارد که انجام شود. لذا از شما تقاضا دارم دستور بفرمایید امکان این عمل بدون حضور مأموران نظامی انجام پذیرد. اتاق عمل یک در بیشتر ندارد و تنها پزشک معالج و پزشک بیهوشی در اتاق حضور دارند و مأمور نظامی- امنیتی می‌تواند پشت در اتاق عمل مأموریت خود را انجام دهد.۴- اینجانب با توجه به تجربه‌هایی که طی چند سال گذشته دارم، تبعیض آشکار و سخت‌گیری‌های افراطی علیه زنان زندانی سیاسی- عقیدتی (در اعزام‌ها، شرایط بستری شدنها و نحوه نگهداری) را مشاهده می‌کنم که این تبعیض را در تداوم تبعیض علیه زنان در جامعه

مسیحیت تنها راه نجات شماست

خداوند تمامی بندگان خود را دوست دارد و به آنها عشق می ورزد. تمامی دین ها به گونه ی راهی برای رسیدن به خدا هستن , این جمله ای است که همگیشنیده ایم والی تا به حال به این فکر کرده اید که چگونه به خداوندی که نماد درستی , پاکی , زیبایی , دوستی , عشق و محبت است با راهی پر از فساد و دروغ و کلاه برداری رسید. من باد از سال ها باز کردم و در هایی نورانی را به سوی خدا دیدم . در وجودم حس کردم آن حس خدای حس بدست آوردن امید و آرامش درونی. آرامش و امید تنها چی است که انسان را انسان نگه میدارد. امیدوارم که تمامی مردمان دنیا این حسی که من امروز بدست آورم را احساس کنند. راه که من انتخاب کردم مسیحت بود. راهی که خودم انتخاب کردم نه راهی که دیگران برایم انتخاب کنم. انتخاب راهی جدید بسیار سخت است و شاید برای افراده خاصی غیر قابل قبول باشد والی برای بدست آوردن آن حس زیبا باید حرکتی کرد. ای دوستان من مسیحیت تنها راه رسیدن به خدا نیست والی بهترین راه والی صحیح ترین راه است. خودتان را آزاد کنید از تمامی این تاریکی ها. بگذارد که خدا راه عشق اش را  به شما باز کند چون دنیا به شما احتیاج دارد. دنیا به عشق خدا از درون تو احتیاج دارد.

پیام مسیح چیست

پیام مسیح چیستما همچنان به دنبال آن هستیم که چه بخوریم چه بنوشیم وبا گذراندن مدت کوتاهی میتوانیم رساله بنویسیم . هنوز لباس های کهنه را از روی عادت به تن داریم و همچنان در گذشته زندگی میکنیم. با نام خدا ی مسیح آغاز کنید به سوی راستی بروید خدا قوت شما خواهد بود. خدا برکت فراوانی به شما خواهد داد والی باید حضور واقعی اورا در زندگی معمولی حس کنید , راه مسیح راه نجات نه تنها شمات بلکه همه ی ماست , من مطمئن هستم که خدا در پیشاپیش ما حرکت میکند و مرا به دنبال خود فرا می خواند کافی است که راه مسیح را در پیش بگیرید با دسته وفتادگان را بگیرید و آب در دهان تشنگان بگذارد. یک دیگر را عفو کنید و ادعایی نداشته باشد زیرا مسیح برای گناهان ما جان خود را فدا کرد.جلال خدا برای شما باد 

یک یکِ ما انسانها فقط با ایمان است که میتوانیم ، با اطمینان آیندهِ خودمان را به خدای تثلیث بسپاریم ؟

یک یکِ ما انسانها فقط با ایمان است که میتوانیم ، با اطمینان آیندهِ خودمان را به خدای تثلیث بسپاریم ؟آیا میدانید چرا ؟چون بر خلافِ یک یکِ خدایانِ ساخته و اختراع شده در این دنیا که همه بُت میباشند ، خدای مسیحیت خودش شخصاً از آسمان بروی زمین آمد ، جسمِ انسانی بخود گرفت ، و آن بدن را بخاطر نجاتِ بشریت در روی صلیب پاره پاره کرد تا یک یکِ ما را با خدا آشتی بدهد ؛چون فقط و تنها خدای مسیحیت است که زندهِ جاودانیست و از آیندهِ ما با خبر میباشد ؛

لیکن چون روح القدس بر شما آید قوت خواهید یافت و شاهدان من خواهید شد

لیکن چون روح القدس بر شما آید قوت خواهید یافت و شاهدان من خواهید شد .نمیدانم ما چرا از خودمان و دیگران بیش از توانایی یک انسان انتظار داریم و گاهی فکر می کنیم سوپرمن هستیم و یا دیگران بخصوص خادمین باید سوپرمن باشند.عیسی مسیح به شاگردانش می فرماید " خوشا بحال شما ای مساکین زیرا ملکوت خداوند از آن شماست " ولی همین شاگردان برای بزرگتر بودن خود با هم درگیر بودن ، و ما بجای آنکه نگاهمان به عیسی مسیح باشد می خواهیم جایگاه یکی از شاگردان را داشته باشیم و ندانستیم که شاگرد از معلم خود افضل نیست و نه غلام از آقایش برتر و هنوز نفهمیدیم هر که مثل یک بچه کوچک خود را فروتن سازد همان در ملکوت آسمان بزرگتر است و هنوز نمی دانیم خدا از دل ما بزرگتر است و همه چیز را می داند . از خود و دیگران انتظار بیهوده نداشته باشیم و صبر کنیم تا روح القدس بر ما آید .

سرکوب هر چه بیشتر نوکیشان مسیحی پس از توافق هستی !

نغمه عابدینی همسر کشیش زندانی سعید عابدینی در خصوص پیگیری وضعیت سعید از سوی دولت امریکا  گفته است؛ “پیگیری‌های وزارت خارجه از زمان توافق هسته‌ای ایران و آمریکا، نسبت به قبل کمتر شده و بیش‌تر سکوت می‌کنند.”به گزارش «محبت نیوز» یکی از مهم ترین دغدغه های وامانده پس از توافق اتمی تهران و قدرت های جهانی سرنوشت مبهم زندانیان مسیحی منجمله کشیش ایرانی-آمریکایی سعید عابدینی است. در حالیکه نگاه همگان به جزئیات این توافق دوخته شده است، موضوعات حقوق بشری کاملن به بوته فراموشی سپرده شده استخبرگزاری امریکایی CBN طی گزارش از وضعیت سعید عابدینی خبر داد، در حالیکه کشیش سعید عابدینی از سال ٢٠١٣  در زندان های مخوف جمهوری اسلامی روزگار می گذراند هیچ اقدام جدی از سوی دولتمردان آمریکایی برای رهایی وی انجام نگرفته است.همچنین مرکز آمریکایی حقوق و عدالت (ACLJ) می گوید نغمه عابدینی همسر کشیش سعید عابدینی از کنگره آمریکا می خواهد همسرش را فراموش نکند. خانم عابدینی با لحنی نومیدانه از تک تک نمایندگان کنگره آمریکا می خواهد نیم نگاهی نیز به وضعیت همسرش و سایر زندانیان مسیحی در ایران داشته باشند. به اعتقاد نغمه عابدینی، شاید کلید آزادی سعید در دستان کنگره باشد.نغمه عابدینی به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفته است: “پیگیری‌های وزارت خارجه از زمان توافق هسته‌ای ایران و آمریکا، نسبت به قبل کمتر شده و بیش‌تر سکوت می‌کنند اما در تماس‌هایی که انجام شده گفته‌اند دارند روی موضوع کار می‌کنند و مساله کشیش زندانی سعید عابدنیی  در اولویت پیگیری است ولی جزئیاتی اعلام نکرده‌اند.“نغمه  ادامه داد: “من در ماه سپتامبر ۲۰۱۵ برای شرکت در یک جلسه حقوق بشری به نیویورک خواهم رفت. ۱۷-۱۸ سپتامبر از پارلمان‌های کشورهای مختلف می‌آیند و ۲۸ سپتامبر هم آقای روحانی به نیویورک خواهد آمد. تلاش خواهم کرد با هیات ایرانی ملاقات داشته باشم یا حداقل بدانند مساله حقوق بشر و سعید برای جامعه بین المللی و مردم آمریکا مهم است.”همسر این کشیش زندانی گفت: آخرین خبری که از همسرش دارد به ۶ آوریل ۲۰۱۵ (۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۴) برمی‌گردد: “در این روز ماموران زندان، به بهانه بازرسی به سلول او هجوم برده و او را کتک زده بودند، روی زمین انداخته بودند و دست‌اش را پیچانده بودند.” همسر این کشیش زندانی گفت موفق نشده با خود او صحبت کند اما منابعی در داخل ایران این خبر را تایید کرده‌اند.به گفته مدیر اجرایی (ACLJ) این زندانیان به چیزی فراتر از اندیشیدن نیاز دارند، آنها نیازمند اقدام جدی هستند. علاوه بر سعید عابدینی به گفته فعالان مسیحی ایرانی بیش از ٨٩ مسیحی ایرانی تنها به دلیل اعتقاد دینی در زندان ( یا در انتظار برگزاری دادگاهشان)  به سر می برند. این فعالان نگران این موضوع هستند که با حل و فصل موضوع اتمی، سرکوب مسیحیان با شدت بیشتری از سوی دستگاه امنیتی ادامه یابد.این در حالی است که در روز جمعه شانزدهم مرداد ماه ۱۳۹۴ برابر با (هفتم آگوست ۲۰۱۵) ماموران امنیتی لباس شخصی با هجوم به یک کلیسای خانگی در کرج، جمعی از نوکیشان مسیحی که به جهت مراسم عبادت و پرستش دور هم گرد آمده بودند را بازداشت کردند. که از وضعیت برخی از بازداشت شدگان اطلاع دقیقی در دست نیست .طی سالهای گذشته بسیاری از مسیحیان و نوکیشان مسیحی تحت فشار، پیگرد و تهدید قرار گرفتند. تعقیب، آزار، ارعاب، بازداشت، صدور احکام قضایی سنگین برای مسیحیان بویژه نوکیشان مسیحی فارسی زبان ایران در نظام جمهوری اسلامی سالیان است که توسط ماموران رسمی و غیر رسمی حاکمیت در حال انجام می باشد و بارها موجب اعتراض نهادهای دینی و حقوق بشری جهان قرار گرفته است.



آغاز آفرینش

آغاز آفرینش1در آغاز، خدا آسمانها و زمین را آفرید. 2زمین بی‌شکل و خالی بود، و تاریکی بر روی ژرفا؛ و روح خدا سطح آبها را فرو گرفت.شش روز آفرینش3خدا گفت: «روشنایی باشد،» و روشنایی شد. 4خدا دید که روشنایی نیکوست، و خدا روشنایی را از تاریکی جدا کرد. 5خدا روشنایی را ’روز‘ و تاریکی را ’شب‘ نامید. شامگاه شد و بامداد آمد، روز اوّل.6و خدا گفت: «فَلَکی باشد میان آبها، و آبها را از آبها جدا کند.» 7پس خدا فَلَک را ساخت و آبهای زیر فَلَک را از آبهای بالای فَلَک جدا کرد. و چنین شد.8خدا فَلَک را ’آسمان‘ نامید. شامگاه شد و بامداد آمد، روز دوّم.9و خدا گفت: «آبهای زیر آسمان در یک جا گرد آیند و خشکی پدیدار شود.» و چنین شد. 10خدا خشکی را ’زمین‘ و اجتماع آبها را ’دریا‘ نامید، و خدا دید که نیکوست. 11آنگاه خدا گفت: «زمین نباتات برویاند، گیاهانی که دانه تولید کنند و درختان میوه‌ای که بر حسب گونۀ خود میوۀ دانه‌دار بیاورند، بر روی زمین.» و چنین شد. 12زمین نباتات رویانید، گیاهانی که بر حسب گونۀ خود دانه تولید می‌کردند، و درختانی که بر حسب گونۀ خود میوۀ دانه‌دار می‌آوردند. و خدا دید که نیکوست. 13شامگاه شد و بامداد آمد، روز سوّم.14و خدا گفت: «نورافشانها در فَلَک آسمان باشند تا روز را از شب جدا کنند، و تا نشانه‌ها باشند برای نمایاندن زمانها و روزها و سالها، 15و نورافشانها باشند در فَلَک آسمان تا بر زمین روشنایی بخشند.» و چنین شد. 16خدا دو نورافشان بزرگ ساخت، نورافشان بزرگتر را برای فرمانروایی بر روز، و نورافشان کوچکتر را برای فرمانروایی بر شب، و نیز ستارگان را. 17خدا آنها را در فَلَک آسمان نهاد تا بر زمین روشنایی بخشند 18و بر روز و بر شب سلطنت کنند و نور را از تاریکی جدا سازند. و خدا دید که نیکوست. 19شامگاه شد و بامداد آمد، روز چهارم.20و خدا گفت: «آبها از انبوه جانداران پر شود و پرندگان بر فراز زمین در فَلَک آسمان پرواز کنند.» 21پس خدا موجودات بزرگ دریایی و همۀ جانداران را که می‌جنبند و آبها را پر می‌سازند، بر حسب گونه‌هایشان، و همۀ پرندگان بالدار را بر حسب گونه‌هایشان آفرید. و خدا دید که نیکوست. 22خدا آنها را برکت داد و گفت: «بارور و کثیر شوید و آب دریاها را پر سازید، و پرندگان نیز بر زمین کثیر شوند.» 23شامگاه شد و بامداد آمد، روز پنجم.24و خدا گفت: «زمین جانداران را بر حسب گونه‌هایشان بر آوَرَد، چارپایان و خزندگان و وحوش زمین را، بر حسب گونه‌هایشان.» و چنین شد. 25پس خدا وحوش زمین را بر حسب گونه‌هایشان بساخت، و چارپایان را بر حسب گونه‌هایشان، و همۀ خزندگان روی زمین را بر حسب گونه‌هایشان. و خدا دید که نیکوست.26آنگاه خدا گفت: «انسان را به صورت خود و شبیه خودمان بسازیم، و او بر ماهیان دریا و بر پرندگان آسمان و بر چارپایان و بر همۀ زمین و همۀ خزندگانی که بر زمین می‌خزند، فرمان براند.»27پس خدا انسان را به صورت خود آفرید،او را به صورت خدا آفرید؛ایشان را مرد و زن آفرید.28خدا ایشان را برکت داد، و خدا بدیشان فرمود: «بارور و کثیر شوید و زمین را پر سازید و بر آن تسلط یابید. بر ماهیان دریا و بر پرندگان آسمان و بر هر جانداری که بر زمین حرکت می‌کند، فرمان برانید.» 29آنگاه خدا گفت: «اینک همۀ گیاهان دانه‌دار را که بر روی تمامی زمین است و همۀ درختان دارای میوۀ دانه‌دار را به شما بخشیدم تا خوراک شما باشد. 30و به همۀ وحوش زمین و همۀ پرندگان آسمان و همۀ خزندگانِ روی زمین که جان در خود دارند، همۀ گیاهان سبز را برای خوردن بخشیدم.» و چنین شد. 31و خدا هرآنچه را که ساخته بود دید، و اینک بسیار نیکو بود. شامگاه شد و بامداد آمد، روز ششم.

تهدید پناهجویان مسیحی توسط مسلمانان افراطی درکمپ

تهدید پناهجویان مسیحی توسط مسلمانان افراطی درکمپ به گزارش «محبت نیوز » در پی این رویدا د مسئولان اداره مهاجرت سوئد ضمن تأیید این موضوع از آمادگی بیشتر این اداره جهت بررسی موضوع خبر دادند.به نقل از خبرگزاری انگلیسی زبان صدا ی جفا بر مسیحیان، میشائیل لونگرن سخنگوی اداره مهاجرت گفت: “پناهجویان مسیحی پس از تهدید توسط مسلمانان با هزینه شخصی اقامتگاه جدیدی را برای خود فراهم کرده اند.پیشتر نیز گزارش هایی مبنی بر آزار و اذیت پناهندگان مسیحی توسط مسلمانان گزارش شده بود.با اینحال مسئولان اداره مهاجرت سوئد اعلام کرده اند از این دست برخوردها تاکنون به ندرت رخ داده است.گفته می شود مسلمانان افراطی عده ای از پناهندگان مسیحی را که از سمبل های مسیحی مانند صلیب استفاده می کردند مورد ضرب و شتم قرار داده اند.در سال گذشته بیش از ٨١٠٠٠ نفر از سوئد تقاضای پناهندگی کرده اند که بخش بزرگی از آنان از کشورهای اسلامی راهی سوئد شده اند.شهروندان سوریه، اریتره، سومالی و افغانستان در صدر متقاضیان پناهندگی از سوئد بوده اند.به گفته اداره امور مهاجرت در سوئد افزایش تعداد پناهجویان در سال آینده در سوئد همچنین یکی از تبعات افزایش پناهجویان در سراسر دنیاست. این افزایش پس از جنگ جهانی دوم تا کنون بی‌سابقه بوده است.اگر چه سوئد در قوانین خود سهولت قابل توجهی را برای پناهجویان در این کشور در نظر، اما یکی از مشکلات در این کشور کمبود مسکن برای پناهجویان تازه‌ رسیده است.در انتخابات پارلمانی سپتامبر امسال حزب ضد مهاجرت دموکرات‌های سوئد سومین حزب بزرگ پارلمان شدند.

شما، در من نفرت از خود را نخواهید یافت.

شما، در من نفرت از خود را نخواهید یافت.جمعه شب، شما زندگی یک موجود استثنائی، عشق زندگی ام و مادر پسرم را ربودید، لیکن، در من، نفرت از خود را نخواهید یافت. نمی دانم شما کی هستید و نمی خواهم آن را بدانم ، شما روح های مرده ای هستید. اگر خدایی که در راه او شما کورکورانه می کشید، ما را آفریده باشد، با هر یک از گلوله هایی که در پیکر همسرم کاشته اید، قلب آن افریننده را زخمی کرده اید.نه، من نفرت را به شما کادو نخواهم داد. شما آن را می خواهید، با این وجود پاسخ به نفرت با خشم، تسلیم به همان نادانی است که از شما موجوداتی ساخته چون شما. شما می خواهید که من بترسم، که به هم وطنانم به دیده تردید نگاه کنم، که آزادیم را قربانی امنیت کنم. بیهوده. بازی همان سان که بوده، ادامه دارد.بالاخره، امروز صبح، بعد از روزها و شب ها انتظار، او را دیدم. او همان اندازه زیبا بود که موقع خروجش در همین جمعه شب گذشته، همان اندازه زیبا بود که حدود دوازده سال پیش، موقعی که با تمام وجودم دل به او بستم. البته من از این مصیبت ویران شده ام و پیروزی ناچیز شما را تصدیق می کنم. اما دوره اش کوتاه خواهد بود. می دانم که او هر روز همراه ما خواهد بود و ما همدیگر را در این بهشت جان های آزاد باز خواهیم یافت، بهشتی که شما به آن هرگز وارد نخواهید شد.ما دو نفریم، پسرم و من. اما ما از تمام ارتش های دنیا قوی تریم. دیگر وقت بیشتری ندارم که به شما بدهم. باید به ملویل که دارد بیدار می شود برسم. هنوز هفده ماهه نشده است. او مثل هر روز باید عصرانه اش را بخورد، بعد مثل هر روز باید برویم بازی کنیم و این پسرک در تمام زندگی اش با آزادی و خوشبختی اش شما را خار خواهد کرد. چون، شما نفرت از خود را در او نیز نخواهید یافت.----------------------------«آنتوان»، پدری که همسرش را در حمله مسلحانه جمعه شب ۱۴ نوامبر ۲۰۱۵ در کنسرت راک «باتاکلون» در پاریس، از دست داده، این نامه سرگشاده را خطاب به تروریست ها روی فیس بوک منتشر کرده است.

احمد شهید : " ۷۵۳ نفر در سال گذشته میلادی در ایران اعدام شده‌اند."============================================گزارش احمد شهید درباره وضعیت حقوق بشر در جمهوری جهل و جنایت اسلامی ایران در سال ۲۰۱۴ به شورای حقوق بشر سازمان ملل ارائه شد.به گزارش دویچه وله، بر اساس این گزارش در سال ۲۰۱۴، در ایران اخوند زده ۷۵۳ نفر اعدام شده‌اند و تنها در ۱۰ هفته اول سال ۲۰۱۵ نیز ۲۵۲ نفر به دار آویخته شده‌اند. همچنین حداقل ۱۳ مجرم زیر ۱۸ سال نیز در سال ۲۰۱۴ اعدام شده‌اند.اکثریت این افراد به دلیل جرایمی که طبق قوانین بین‌المللی جزو جرايم سخت شناخته نشده و مستوجب اعدام نیستند، محکوم به مرگ شده‌اند.طبق قوانین جمهوری اسلامی مجازات حمل و قاچاق مواد مخدر اعدام است در حالی که این جرايم طبق قوانین بین‌المللی جزو جرائم مستوجب اعدام شناخته نمی‌شوند.تعقیب و آزار کنشگران مدنیگزارشگر ویژه حقوق بشر برای ایران در گزارش خود تصریح کرده که جمهوری اسلامی همچنان به تعقیب، دستگیری و اذیت و آزار اعضای جامعه مدنی ادامه می‌دهد.این در حالی است که دولت ایران همواره ادعا می‌کند روزنامه‌نگاران، وکلا یا فعالان مدنی را به دلیل فعالیت شغلی‌شان بازداشت نکرده، بلکه به جرم اقدام علیه امنیت ملی آنان را زندانی می‌کند.بر اساس گزارش احمد شهید بین سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۳ نهادهای حقوق بشری خواستار رفع حصر میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی و نیز تعداد دیگری از روزنامه‌نگاران، وکلا، کشیشان مسیحی و فعالان دانشجویی شده بودند، اما از میان این افراد همچنان بیش از ۳۰ روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویس، ۱۰۰ بهایی و ۹۲ مسیحی در ایران زندانی هستند.این گزارش همچنین حاکی است که تنها در سال ۲۰۱۴ تعداد ۶۹ نوکیش مسیحی دستگیرشده و به مدت ۲۴ ساعت بازداشت شده اند. 

ایرانیان مقیم خارج به محض ورود به کشور از سوی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی مورد بازخواست و از برخی از این شهروندان ایرانی درخواست می‌کند تا با آن‌ها همکاری امنیتی داشته باشند وگرنه بازداشت می شوند.

ایرانیان مقیم خارج به محض ورود به کشور از سوی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی مورد بازخواست و از برخی از این شهروندان ایرانی درخواست می‌کند تا با آن‌ها همکاری امنیتی داشته باشند وگرنه بازداشت می شوند.این موضوع از زبان برخی از شهروندانی که ملیت ایرانی دارند و در خارج از کشور اقامت دارند، بارهاشنیده شده که در زمان سفر به ایران به قصد دیدار خانواده‌هایشان، نیروهای امنیتی وزارتاطلاعات سراغ آن‌ها رفته و پیشنهاد همکاری با وزارتخانه متبوعشان را داده‌اند. «حمید بابایى» یکیاز این شهروندان ایرانی است که در این گزارش به پرونده او پرداخته می‌شود.  اتهام جاسوسی در مقابل امتناع از همکاری با اطلاعات«حمید بابایى» ۵ امردادماه ١٣۹٢،پس از ٣ سال و ۷ ماه تحصیل در بلژیک و در حالی که تنها ١ سالتا دفاع از پایان‌نامه دکترای وی باقی مانده بود، به همراه همسرش برای دیدار از والدین و اقوام خودبه ایران بازمی‌گردد. اندکی پس از ورود او توسط وزارت اطلاعات دستگیر می‌شود و در دادگاهی ١٠ دقیقه‌اى از سویقاضى «صلواتى» رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی، به تحمل ۶ سال حبس تعزیرى و ۴ سالحبس تعلیقی، به اتهام «جاسوسى و ارتباط با دول متخاصم»، محکوم شد.«کبری پارساجو»، همسر «حمید بابایی»، در ۱۶ بهمن‌ماه ۱۳۹۲، در گفت و گویی با «روزآنلاین»می‌گوید؛ «او و همسرش برای دیدار خانواده و اقوام به ایران سفر کرده بودند که همسرش به وزارتاطلاعات احضار شد و از او خواستند با وزارت اطلاعات همکاری کند اما او این پیشنهاد را نپذیرفتهاست.»همسر این زندانی سیاسی اضافه کرد: «ما حدود سه سال بود که در بلژیک دوره دکترا رامی‌خواندیم. در این مدت هم اصلا مسافرت به ایران نداشتیم. برای ده روز آمدیم خانواده‌هایمان را ببینیم و برویم.۵ روز بعد از آمدن ما به ایران بود که با یک شماره نا‌شناسی با موبایل همسرم تماس گرفتند و از اوخواستند به وزارت اطلاعات در تهران مراجعه کند. گفتند صحبت‌هایی داریم. ما پرسیدیم چه صحبتی؟ گفتند سوال و جواب ساده است.همسرم رفت و از او درباره فعالیت‌هایش در خارج از کشور پرسیده بودند، مثلا اینکه شما در جلسهای، جایی، شرکت کرده‌اید؟ جلو سفارت چند بار شلوغ شده و در میان عده‌ای که شرکت کردندشما هم بودید؟ همسرم گفته بود نه ما نبوده‌ایم و سرمان به درس گرم است.» همکاری یا محرومیت از تحصیلنیروهای وزارت اطلاعات، «حمید بابایی» را تهدید می‌کنند که اگر با این مجموعه همکاری نکند،همسرش به صورت غیابی از او جدا خواهد شد. همچنین به «حمید بابایی» اعلام می‌کنند که ممنوع‌الخروج شده است. ماموران امنیتی به او پیشنهاد همکاری با این وزارتخانه را داده و اعلام کرده‌اند که «دو راه بیشترندارد، یا از دانشجوهای خارج کشور و مخالفان نظام، اطلاعات کلیدی در اختیار این وزارتخانه قراردهد و یا مانع از ادامه تحصیل وی خواهند شد.»همچنین «این زندانی سیاسی با شنیدن این تهدید‌ها، فشار‌ها و شکنجه‌های روحی شدید، پاسختندی به ماموران داده است، تا جایی که کار به درگیری لفظی شدید کشیده می‌شود.»به گفته این زندانی سیاسی، «ماموران اطلاعاتی با الفاظ زشت و رکیک به او و همسرش اهانتکرده و سپس وی را به سلول انفرادی بند ٢۴٠ در زندان اوین منتقل کرده‌اند.» اعمال شکنجه‌ و برگزاری دادگاهی تشریفاتیدر مدت زمان بازجویی، بازجویان درخواست مکرر او برای ملاقات و یا تماس تلفنی با همسرش را ردکرده و این زندانی سیاسی را از هرگونه تماس با همسر و والدین محروم کرده اند.همچنین گفته شده در تمام مدت بازجویی «حمید بابایی»، بازجویان وزارت اطلاعات با الفاظ رکیک وفحاشی سعی در شکنجه روحی این زندانی سیاسی داشته و تلاش کرده‌اند، اتهامات انتسابی ودور از واقعیت را به او نسبت دهند.به این زندانی سیاسی گفته شده؛ «در تجمعات اعتراضی در آمستردام مقابل سفارت ایران شرکتداشته که این زندانی اذعان می‌کند که این سفارت در شهر لاهه هلند قرار دارد نه در آمستردام.»و همچنین به وی می‌گویند: «همسرش را مجبور کرده‌اند تا از او جدا شود.»بازجو‌ها برای اعمال فشار بیشتر، از مدارک و اسناد متعددی علیه وی سخن به میان آورده‌اند و بهاو خاطرنشان می‌کنند؛ «این اسناد تنها در دادگاه افشا می‌شود.»اما در ‌‌نهایت در روز برپایی دادگاه، هیچ مدرکی علیه او افشا نمی‌شود.سلول محل نگهداری این زندانی سیاسی در مدت بازجویی بسیار کوچک، فاقد تهویه و امکاناتبهداشتی لازم بوده است.در جریان دادگاه این زندانی سیاسی، قاضی اجازه صحبت و دفاع کردن به «حمید بابایی» را نداده وهمچنین مدت زمان دادگاه این زندانی سیاسی امنیتی نیز بسیار کوتاه بوده است. گفته شده«حتی اجازه داشتن وکیل از وی سلب شده و به صورت تشریفاتی برای این زندانی، یک وکیلتسخیری در نظر گرفته شده است.» شرایط جان‌فرسا در زندان رجایی شهر«حمید بابایی» پس از نوشتن نامه تندی به «خدابخشی» دادیار ناظر زندان «اوین» که در واکنش بهبرخورد توهین‌آمیز ماموران وزارت اطلاعات علیه وی و همسرش نوشته بود، او به بند ۸ زندان اوین، وسپس برای تبعید به انفرادی «اوین» منتقل شد. «خدابخشی» پس از تبعید «حمید بابایی» بهانفرادی زندان «رجایی شهر کرج»، او را برخلاف رعایت اصل تفکیک جرائم، به بند یک این زندانانتقال داد.بند یک زندان «رجایی شهر کرج» از پرجمعیت‌ ترین سالن‌های این زندان است و بیماری‌هایپوستی، گوارشی، ایدز، هپاتیت و سایر بیماری‌های واگیردار به وفور در آن مشاهده شده است.این بند مخصوص زندانیان با جرایم سنگین نظیر مته‌مان به قاچاق مواد مخدر و قتل عمد است.یکی از هم‌بندیان این زندانی سیاسی، درباره انتقالش گفته: «این زندانی به صورت غیرقانونی، ازاوین به بند یک رجایی شهر تبعید شده که از خطرناک‌ترین بندهای این زندان است؛ طی یک سالگذشته به دلیل افزایش شکنجه های روحی بر وی توسط مسوولین قضایی، حتی ملاقات حضوریهم به خانواده‌اش نداده اند. درباره مرخصی هم به خانواده‌اش گفته‌اند که حرفش را هم نزنند وحتی با مرخصی درمانی هم موافقت نمی‌کنند.»